4

عارف خانواده ستیز؛ تبدیل ارزش‌ها به ضد ارزش در مکتب اشو

  • کد خبر : 17108
  • ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ - ۲۲:۳۱
عارف خانواده ستیز؛ تبدیل ارزش‌ها به ضد ارزش در مکتب اشو
نکتۀ جالب‌توجه اینکه آن چه اشو از آن دفاع می‌کند، همان ایده‌ای است که تحت نام «کمون» توسط کمونیست‌ها تبلیغ می‌شد و آن چه در نظام کمونیستی به شکست انجامید، از سوی اشو تبلیغ می‌گردد.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، آموزه ‏های شبه‏ جنبش‌های معنوی گاهی در تعارض با زندگی طبیعی انسانی قرار می‌گیرند. انسان طبیعتاً همانند سایر موجودات در کنار جنس مخالف آرامش می‌گیرد و با تشکیل خانواده، علاقه به روابطی پایدار و آرامشی قابل اعتماد را دنبال می‌کند. همچنین لذت فرزندآوری و فرزندپروری در خانواده تجربه می‌شود و خانواده را به کانون شور و امید و عشق و شادی تبدیل می‌کند.

راجنیش چاندرا موهان جین معروف به اشو، یکی از مدعیان معنویت در روزگار ما بود که به مقابله با تشکیل خانواده برخاست. نگاه اشو به خانواده، همان نگاه مکتب «تانترا»[۱] به موضوع آزادی جنسی است. آنچه تانترا با شعار شکوفایی انرژی جنسی به عنوان ارمغان، به پیروان خود پیشکش نمود، اشو آن را به صورت مخالفت با نظام خانواده و مبارزه با ازدواج نشان داده است. او فرزندآوری را به لوله‌های آزمایشگاه واگذارد و پیشنهاد عمومی‌سازی تلقیح مصنوعی را ارائه داد. اشو برای دست‌یابی به تنوع لذت جنسی، از بهره‌های زندگی خانوادگی دست کشید و تشکیل خانواده را فقط در روابط جنسی دید.

وی خانواده را که اصلی‌ترین نهاد بشری در جوامع مختلف است، زیر سؤال برده و معتقد بود: «باید شکل‌های جدیدی از زندگی گروهی پدید آید. من برای پرهیز از تداخل واژه‌ها، اسم آن‌ها را «اجتماع» یا «جامعه» نمی‌گذارم، بلکه زندگی گروهی جدید را «کمون» می‌خوانم.» [۲] در نگرش اشو، کانون خانواده قداست خود را از دست داده و زندگی زناشویی از شکل خانوادگی به کمون تغییر کرد. جالب اینکه مترجمان کتاب‌های اشو نیز این ایده را برنتابیده و در خلال انجام ترجمه، اعتراض خود را ابراز کرده‌اند.[۳]

اشو می‌گوید: «همین که این هسته (خانواده) از میان برداشته شود، قسمت اعظم بیماری‌های روانی و جنون سیاسی نیز از میان خواهد رفت؛ بنابراین در مدل کمون، خانواده جایی ندارد. مفهوم ضمنی این نکته روشن است: در کمون از ازدواج خبری نیست.» [iv]

نکتۀ جالب‌توجه اینکه آن چه اشو در جملات بالا از آن دفاع می‌کند، همان ایده‌ای است که تحت نام «کمون» توسط کمونیست‌ها تبلیغ می‌شد و آن چه در نظام کمونیستی به شکست انجامید، از سوی اشو تبلیغ می‌گردد.
اشو پیشنهاد داده بود که مردم در کمون‌هایی بین ۵۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰۰ نفری زندگی کنند. او در ایالت اورگون در آمریکا، نمونه‌ای از این کمون را راه‌اندازی کرد. این وضعیت چنان برای مردم ناخوشایند بود که با اعتراض مردم آن منطقه روبرو شود و به اخراج اشو از آمریکا منتهی شد.

در مجموعه آثار اشو مخاطب اصلی مردان هستند. زنان در مجموعه تحلیل‌ها و راهکارهای اشو در حاشیه بوده و همچنان جنس دوم هستند. با وجود اینکه وی منتقد نابرابری مردان و زنان است، ولی مبنای تحلیل‌های او سایة سنگینی از مردسالاری را به دنبال دارد. او در زندگی فردی، حتی از همزیستی با زن نیز پرهیز جست.[v]

از نظر اشو اگرچه خانواده، قابل قبول نیست، ولی همجنس‌گرایی قابل قبول است و رابطة مرد با مرد، بسیار راحت‌تر و قابل فهم‏تر است تا رابطة زن و مرد:

«همجنس‌گرایی را مسئله نکنید. هیچ چیز اشتباهی در آن نیست. این، ایده‌های اجتماعی است که چیزی را غلط یا درست می‌شمارد. خوب است اول آن را رد کنید، هرچه بیشتر آن را رد کنید، بیشتر جذب همجنس‌ها خواهید شد. همجنس‌گرایی یکی از مراحل ضروری رشد انسان اعم از مرد یا زن است. سه مرحلة رشد جنسی وجود دارد: رابطة جنسی با خود در کودک، همجنس‌گرایی، ناهمجنس‏گرایی … زن و مرد هرگز دوستان خوبی نیستند و نخواهند بود. عشاق دوستان خوبی هستند ولی می‌توانند دشمن هم باشند ولی مردان با مردان و زنان با زنان بهتر می‌توانند دوستی کنند. رابطه مرد با مرد بسیار راحت‌تر و قابل فهم‏تر است تا رابطه زن و مرد. ازدواج  دو زن با یکدیگر یا دو مرد با یکدیگر با وجودی که غیرعلمی است، ولی قابل قبول است و کسی نمی‌تواند مانع آن شود.»[vi]

در موضوع تربیت فرزند، اشو معتقد است که فرزند خانواده نباید به وسیلة پدر و مادرهای او تربیت شوند، بلکه کمون یا همان دولت و جامعة مطلوب اشو است که باید او را تربیت کند تا پدر و مادرها نتوانند به کودک ضرری برسانند. در نگاه اشو بچه‌ها باید به کمون تعلق داشته باشند، نه به پدر و مادرها.

به نظر اشو، بزرگ‌ترین بردگی، بردگی و استثمار کودک توسط پدر و مادر او است[vii] و پدر و مادر، جامعه، آموزگاران و موعظه‏گران، همگی گروهایی هستند که کودک به وسیلة آنها استثمار شده و در قالب‌های متناسب با منافع آنها شکل می‌گیرد.

او در این باره چنین معتقد است: «والدین به اندازه کافی ضرر زده‌اند؛ دیگر نمی‌توان به آنها اجازه داد که فرزندانشان را فاسد کنند، هر چند که نیت آنها سراپا خیر است، اما با این نیت‌های خیر پدر و مادرها که جز عواقب ناخوشایند پیامدی نداشته است چه باید کرد؟»[viii]

او نه تنها برای پدر و مادر صلاحیت فرزند قائل نبود، بلکه چنانچه در ابتدا اشاره شد، حتی برای تولد فرزند نیز به وجود پدر و مادر توجهی نداشت و ضرورت آن را انکار کرد. او در این باب می‌گوید: «تلقیح مصنوعی، تنها شیوۀ علمی برای داشتن بهترین اولاد است. ما باید این اندیشه کهنه را از سرمان بیرون کنیم که می‌گوید: من پدر هستم. ما باید این اندیشه را خلق کنیم که من، بهترین فرزند را انتخاب کرده‌ام. به این طریق، باید ارزش‌ها را دگرگون کرد. تو دیگر نباید نگران باشی که چه کسی اسپرم و چه کسی زهدان خود را برای پرورش جنین در اختیار قرار می‌دهد.» به این ترتیب، «چون کودک از طریق آمیزش جنسی به عمل نمی‌آید، آمیزش جنسی به صورت کام‌جویی و لذتی محض درمی‌آید و دیگر هیچ مسئولیت یا خطری با آن همراه نیست.»

اشو در کودکی از حضور پدر و مادر محروم بود، از همان ابتدای کودکی او را در شهر دیگری به پدربزرگ و مادربزرگ مادری او سپرده بودند تا از او نگهداری کنند. وضعیت نامطلوب خانواده در محل زندگی اشو و زندگی‌کردن با پدربزرگ و مادربزرگ به‌جای پدر و مادر در دوران کودکی، تجربه بهره‏مندی از یک خانواده سالم و محبت جبران‌ناپذیر آن را از اشو گرفته است. اشو به گونه‌ای آشکارا خانواده را نفی می‌کند و آن را پدیده‌ای تاریخ‏گذشته می‌داند. به نظر او در جوامع کنونی، هیچ ارتباط یا پیوندی وجود ندارد و با آنکه هزاران نفر در یک آسمان‌خراش و زیر یک سقف جمع شده‌اند، از حال همسایگاه خود بی‌خبرند.

او تحت تأثیر کتاب‌های روسیه از تربیت و پرورش کودکان در محیط‏های دور از خانواده و پداگوژیکی‏ها سخن گفته است، در حالی که ناکارآمدی این طرح‌ها پیش‌ازاین در اتحاد جماهیر شوروی به اثبات رسیده است.

در مجموع در مورد ایده ‏های اشو باید گفت که وی بسیاری از امور را بی‏ارزش و مخدوش می‏داند و آنها را مورد حمله قرار می ‏دهد؛ خانواده، علم و فلسفه، تمدن غرب، سیاست‏مداران، ادیان و مذاهب، هیچکدام در نظر اشو جایگاهی ندارند. از طرف دیگر، وی خود را از بسیاری از بزرگان و دانشمندان حتی از پیامبران الهی نیز برتر و والاتر می‏داند.

پی نوشت:

[۱]. آموزه های تانترا تلفیقی از دو مذهب بودایی و هندوییزم است.

[۲]. ر.ک. اشو، آینده طلایی، ترجمه مرجان فرجی، ص ۱۰۳.

.[۳] همان

[iv]. وشو، آینده طلایی، بزرگترین چالش انسان.

[v]. علی طایفی، نقد اندیشه اجتماعی اشو: انسان طغیانگر.

[vi]. اشو، کتاب انسان (the book of man).

[vii]. اشو، کودک نوین، ص ۴۰-۴۱.

[viii]. اشو، آینده طلایی، بزرگترین چالش انسان.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=17108

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.