به گزارش پایگاه خبری مفاز، «قرآنیون» جریان فکری نوظهوری در بین اهلسنّت است که قرآن را یگانه منبع تشریع میداند و مرجعیت سنّت را به کلی منکر است. شبهقاره هند، خاستگاه آغازین این تفکر و مصر دومین خاستگاه این جریان فکری است.
اهلسنّت آنان را تکفیر میکنند و آنان هم هم فرقهها و مذاهب اسلامی را به دلیل پذیرش سنّت پیامبر، منحرف و برخی از حلقات آنان همه مسلمانان را مشرک و خارج از اسلام حقیقی میدانند. آنان مدعی خلوص در دیناند، ولی بررسی آرا و نظریات و مبانی فکری آنان نشان میدهد که این جریان فکری، به شدت تجددگرا و از نظر سیاسی، غربگرا و از نظر روشی، جزمگرا و برخی از بسیار افراطی هستند.
افراد و حلقات متعددی در شبهقاره هند و کشورهای عربی این تفکر را تبلیغ میکنند که از نظر مبانی فکری و نظریات فقهی و تفسیرهای که برای آیات انجام دادهاند، در واقع فرقههای متعددی هستند. اغلب تفسیرها و دیدگاههای آنان فاقد انسجام منطقی و تفسیر به رأی و استدلالهایشان مغالطهای است.
قرآنیون دو دسته کاملاً متضاد و مستقلاند:
دسته نخست روشنفکران و تجددخواهانی هستند که به هدف ارائه تفسیری امروزی از دین و آیات قرآن که با تفکرات و اندیشههای حاکم بر جهان امروز هماهنگ باشد، به تفسیری جدیدی از دین و قرآن روی آوردهاند. قرآنیون هندی، حلقه دکتر منصور، المهدوی، شحرور از این دستهاند. آنان هر چند خود را اهلالقرآن میخوانند، نظریات و تفسیرهای آنان نشان میدهد که تجددخواهانی هستند که با تطبیق بسیاری از مبانی و اقتضائات تجددخواهی بر آیات قرآن گستردهترین بستر را برای تفسیر به رأی در تفسیر قرآن فراهم آوردهاند.
بر خلاف ادعای خلوص در دین، آنان التقاطگرانی هستند که دیدگاه تجددگرایانه خودشان را بر آیات قرآن تحمیل میکنند. قرآنیون در عمل بخشی از مهمترین آیات قرآن را که ناظر به اطاعت، تبعیت و ولایت پیامبر و آیاتی را که به نوعی با افکار تجددخواهی مغایر است، تأویل میکنند.
دسته دوم مدعیان نبوت و رسالتاند که در لباس طرفداری از قرآن دیدگاههای خود را در قالب تفسیر قرآن و به هدف مطرح شدن به عنون مؤسس یک فرقه یا دین عرضه میکنند. رشاد خلیفه، صالح بالنور، عشاقالله و اهلالذکر را میتوان در این دسته جای داد.
اطاعت از پیامبر فقط در عصر خودش
یکی از توجیههای قرآنیون این است که اطاعت از پیامبر منحصر در دوران خودش است: «ان طاعه الرسول(ص) کانت طاعه مقیده بزمنه، وامتثال احکام لاتتجاوز حیاته، و قد اوصد هذا الباب عند وفاته.»۵۵
در پاسخ باید گفت: اولا خطابهای اطیعوا در قرآن عام است و در هیچ آیهای چنین قیدی بیان نشده است. چه فرق است بین «اطیعوا الله» و «اطیعوا الرسول» که اطاعت از خدا عام و برای همه تاریخ است و اطاعت از رسول مقید به زمان حیات ایشان؟! ثانیاً در آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم» اطاعت از پیامبر و اولوالامر با یک فعل بیان شده است. قرآنیون، اولوالامر را به متخصصان در هر رشته تفسیر و اطاعت از آنان را لازم میدانند. چگونه در یک جمله اطاعت از اولوالامر مطلق و اطاعت از رسول مقید است؟! اگر آیات اطاعت، اتباع، اسوه بودن، ولایت، جهاد، تبیین، و… را مخصوص دوران پیامبر بدانیم، بخش بزرگی از آیات قرآن از مرجعیت حذف میشود.
یکی از پاسخهای قرآنیون این است که اطاعت از رسول الله(ص) به معنای اطاعت از قرآن است: «الرسول قائم بیننا طالما بقی القرآن الکریم أو الرساله الالهیه. والتفاصیل فی کتاب «القرآنیون وکفی»… .»
از نظر عقلی، عقلایی و عرفی وقتی دو چیز در کنار هم ذکر میشوند، به این معناست که آن دو متمایز و مستقل از یکدیگرند؛ بهویژه اگر فعل تکرار و گفته شود که از فلان اطاعت کنید و از فلان اطاعت کنید. در آیات قرآن اطاعت به عنوان فعل تکرار شده است. «اطیعوالله و اطیعوا الرسول» عرف و عقلا از عبارت این را میفهمد که هم از خدا و هم از رسول باید اطاعت کرد. افزون بر آن، اطاعت از خداوند با اطاعت از قرآن است، اگر اطاعت از رسول هم، همان اطاعت از قرآن باشد، «اطیعوا الرسول» تکرار بیفایده و لغو است.
منبع: معرفت کلامی، سال اول، شماره چهارم، زمستان ۱۳۸۹