به گزارش پایگاه خبری مفاز، عبدالکریم گواهی، رئیس مرکز پژوهش ادیان جهان در این همایش با موضوع «نگاهی به نقش ادیان و صلح آفرینی در جهان امروز» سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
اولیای الهی با خودشان در صلح هستند و با کسی جنگ ندارند. واقعیت این است که صلح از درون آدم میجوشد و با ذهنیات نمیتوان صلح را در عالم برقرار کرد. مسئله دیگر این است که صلح، لوازم و مقدمات و روشهایی دارد که باید رعایت شود. اساسا دین و مخصوصاٌ دین مبین اسلام، رحمانی است. قرآن هم میگوید دین نزد اسلام است. ما همه مخلوق خدا هستیم لذا نمیشود که دین رحمانی نباشد و خدا عادل نباشد. اگر هم تصوری غیر رحمانی از دین پدید آمده است آن را خود ما ساختهایم.
گروههای تندرو ساخته دست غربیها هستند
خداوند به پیغمبر خود میگوید «ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ؛ (ای رسول ما خلق را) به حکمت (و برهان) و موعظه نیکو به راه خدایت دعوت کن و با بهترین طریق با اهل جدل مناظره کن (وظیفه تو بیش از این نیست) که البته خدای تو (عاقبت حال) کسانی را که از راه او گمراه شده و آنان را که هدایت یافتهاند بهتر میداند» (نحل/۱۲۵) با وجود اینهمه توصیهای که خدای متعال به برادری و صلح انسانها داشته اما جنگهای زیادی میان آنها رخ داده که از جمله آنها دو جنگ جهانی است. دین به ماهو دین بد نیست و اساسا هیچ چیزی به صورت ماهوی بد نیست بلکه این ما هستیم که از دین یا علم به شکل بدی استفاده میکنیم. آیا کسی میتواند بگوید شیوه تعامل و حکمرانی پیامبر(ص) بد و خشن بوده و مثلاً سر کسی داد زده باشد؟
خداوند در قرآن کریم فرموده است: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛ و ما اراده داشتیم که بر آن طایفه ضعیف و ذلیل کرده شده در آن سرزمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان (خلق) قرار دهیم و وارث (ملک و جاه فرعونیان) گردانیم» (قصص/۵) همچنین فرموده است. «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد» (انبیا/ ۱۰۵). واقعیت این است که گروههایی همانند داعش، طالبان، بوکوحرام و القاعده همگی به صورت صد درصد ساخته و پرداخته غربیها و دشمنان اسلام هستند.
در کنفرانسی در سال ۱۳۶۰ روشنفکران زیادی که در حوزه ایران فعال بودند را به قبرس دعوت کرده و اسم کنفرانس را هم «اسلام سیاسی و غرب» گذاشته بودند. بنده در آنجا گفتم که طالبان هیچ نسبتی با اسلام ندارد بلکه توسط سرویسهای جاسوسی غربی تولید شده و عربستان هم آن را تأمین مالی میکند در حالیکه دین مبین اسلام بر گفتوگو و تعامل و صلح و آرامش و آسایش برای همه بشریت تأکید دارد.
تقسیمبندی گروههای افراطی
همچنین فریده محمدعلیپور، عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی در این همایش با موضوع «افراطی گری دینی و اعتقادی و صلحستیزی؛ شناخت بنیادها و زمینهها» به سخنرانی پرداخت که در ادامه میخوانید:
حرکات و جنبشهای افراطی، در نقطه آغازین فعالیت خودشان نیازمند جلب حمایت بیشتر طرفداران، استفاده از مضامین و حتی اساطیر هستند در واقع هر چیزی که کمک کند تا سرمایه بیشتری برای جنبش خودمان جمع کنیم را به کار میگیریم و از آن در راستای تقویت جنبش استفاده میکنیم. نکته دیگر وجود نظامهای شورش نهادینه شده در شبکههای مختلف در نقاطی از جهان است. برای مثال مناطقی از افغانستان را دیدهایم که در کنترل طالبان یا شبکه حقانی بوده است. وقتی نقطه شروع بحث را درک کردیم حال سراغ این میرویم که چه کسانی خود را نماینده ارزشهای راستی میدانند و دنبال ایجاد هویت خاص هستند تا امکان بسیج منابع را فراهم کنند.
در تقسیمبندی سنتی رایجی که از گروههای افراطگرا به طور کلی وجود دارد، گروههای راستگرا، چپگرا و گروههای دینی و آئینی را میشناسیم. برای مثال در گروههای دست راستی، گروهی همانند شهروندان رایش هستند که آخرین اقدام آنها تلاش برای کودتا و سرنگونی حکومت قانونی آلمان بود. یا گروههای کلیسای مسیح، گروه دفاع از خود در کلمبیا و گروههای راستگرا در فرانسه از این دست گروهها هستند. گروههای دست چپی نیز به طور طبیعی گروههای مارکسیستی و لنینسیتها همانند گروه اقدام مستقل در فرانسه یا برخی گروهها در آمریکای لاتین، فیلیپین، یونان و هند هستند. در نهایت گروههای برخاسته از دین یا مذهب خاص هستند که طیف وسیعی از یهودیان، مسیحیان، مسلمانان، بودائیان و … را در این طیف شاهد هستیم. مهمترین گروه اسلامی در این زمینه هم داعش است.
دلایل نزاع
درباره دلایل این نزاعها هم میتوان به مواردی همانند مسائل قومی، زبانی و مذهبی اشاره کرد. این هویتها چسبنده هستند و این چسبندگی باعث میشود که این افراد، خود را ازلی در نظر بگیرند. هنوز این بحث که چه کسی عیسی مسیح را کشت بحثی داغ بین یهودیان و مسیحیان است. جالب است که وقتی مطالعات تاریخی انجام داده و اختلافات بین صربها و مسلمانان را بررسی میکنیم به نبردها و اختلافات گذشته اشاره میکنند. این امری است که قدرتطلبان از آن بهره گرفتهاند و تا همین امروز هم فجایع بسیاری را به دلیل این دوقطبیها مشاهده کردهایم.
از سوی دیگر وقتی گروهی همانند داعش تأسیس میشود یک گروه در فیلیپین با عنوان جنگجویان صلح خداوند، تشکیل شده و پرچم داعش را آتش میزنند و دنبال کسانی را میگرفتند که طرفدار ایدئولوژی داعش هستند. نکته دیگر اینکه این وضعیت مانعی برای معاش شرافتمندانه و صلح و آرامش در میان مردم مناطق مختلف بوده است. درباره مبارزه با افراطگرایی باید گفت که این مبارزه، در بسیاری از موارد ما را دچار مخاطره دیگری یعنی پاسخ به بیعدالتی به وسیله بیعدالتی میکند. این مشکلی است که بسیاری از کشورها با آن درگیر شدهاند. در واقع یک نبرد نامتقارن شکل گرفته است که با نبردهای عادلانه هیچ مناسبتی ندارد همانند گزارشهایی که درباره برخورد با مردم عرب در عراق که از داعش حمایت کردهاند منتشر شده است.
اگر میخواهیم قربانیان ابدی نداشته باشیم باید جامعهای ایجاد کنیم که صلح و آرامش در آن برقرار باشد. این نکتهای است که همه ادیان بر آن تأکید کردهاند. در این راستا نیازمند ترویج دانشی هستیم که مردم را به صلح، آرامش و گفتوگو دعوت کند برخلاف کسانیکه مردم را به تفرقه و اختلاف دعوت میکنند.