2

تاثیرپذیری اعتقادات بهائیت از تصوف

  • کد خبر : 45858
  • ۰۱ اسفند ۱۴۰۱ - ۸:۳۰
تاثیرپذیری اعتقادات بهائیت از تصوف
با نگاهی دقیق در واقع وارد شدن بزرگان مکتب شیخیه و بهائیت در مسلک تصوف و بهره گرفتن از آموزه‌ها و انحرافات صوفیان توانستند مکتبی مستقل اما نشأت گرفته از مکتب صوفیه تأسیس کنند.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، با نگاهی به آثار صوفیه  مشاهده می کنیم که ادعا دارند امور باطنی در دست انان و امور ظاهری در دست عالمان دین می باشد و با این حرف های بی پایه و اساس به جذب نیرو نه برای تربیت بلکه برای به نمایش دراوردن فرقه خود مشغول هستند.

آنان با بیان اینکه به امور باطنی و الهی دسترسی دارند با کلاهبرداری عقیدتی مردم را ماهرانه به گمراهی و ضلالت در جهت اهداف خود می کشانند.انان برای جذب نیرو از ضلالت ها و عقیده هم مسلکان خود بابیت و بهائیت استفاده می کنند. چنان ماهرانه همان ضلالت‌های مسلک سازان منحرف و گمراه کننده بابی و بهائیت را بیان داشته و می‌دارند که هیچ کس نمی‌تواند باور کند صوفیه بوجود آوردندگان بابیت و بهائیت چنان از تشیع منحرف است که قابل باور نیست.

بانینان این فرقه با ادعاهای نامفهوم و مثلا غیبی می گویندکه انان متخصص در دین و متخصص در علوم باطنی مذهب هستند با این سخنان به راحتی با صرف هزینه های سنگین در جهت جذب نیرو برای افکار مسموم خود اقدام می کنند افکاری که روش و عقیده و سیره انان با فرقه های وهابیه، و شیخیه، بابیه و بهائیه فرقی ندارد.

-برای نمونه با اشاره به کلام انان متوجه می شویم که هر دو فرقه خود را وسیله نجات می دانند به کلام انان دقت کنید  علی محمد باب در سال 1364 قمری از ماکو نامه‌ای به محمدشاه قاجار می‌نویسد: «خدا را شاهد می‌گیریم به این که وحدانیت و نبوت حبیب او و ولایت خلفای او، ظاهر نمی‌شود، مگر به مرآت چهارم (رکن رابع شیخیه که اینجا اشاره به خودش می‌باشد) که پرتوی از سه مرآت قبلی است و خدا مرا از طینتی پاک آفریده و به این مقام رسانید.» منظور علی محمد این است که تا کسی به من ایمان نیاورد توحید و نبوت و ولایت را فهم نمی‌کند. بلکه نمی‌تواند درک نماید. واما در این طرف به این جمله شیخ محمد حسن گنابادی معروف به صالح علیشاه که ی گوید: «جز اتصال به فقیر به صراط المستقیم طریقت راهی نیست.»

-با نگاهی دقیق در واقع وارد شدن بزرگان مکتب شیخیه و بهائیت در مسلک تصوف و بهره گرفتن از آموزه‌ها و انحرافات صوفیان توانستند مکتبی مستقل اما نشأت گرفته از مکتب صوفیه تأسیس کنند که در آن از آموزه‌ها و انحرافات صوفیان استفاده کردند که کاملاً به آموزه‌ها و اعتقادات صوفیه شباهت دارد از جمله رکن‌رابع یا ادعای ارتباط با امام‌زمان(عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) یا ادعای رابطه مستقیم با ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) و نقل حدیث از آنها و یا غلو در مقامات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و این‌چنین توانستند رئیس هر مکتب را به‌مانند صوفیان به عنوان باب و مظهر الهی معرفی کنند و به این شکل  تصوف زمینه ساز مناسبی برای رشد و ترویج شیخی‌گری و بعدها بابیگری و بهائیت شد بزرگان بهائیت مانند بزرگان شیخیه وقتی وارد مسلک تصوف شدند از انحرافات صوفیه در مسلک بهائیت نهایت استفاده را نمودند.

-از تاثیر آموزه های دراویش و صوفیان در بهائیت به وفور می توان دید برای نمونه می توان به

– لباس پوشیدن حسین علی و عباس افندی اشاره کرد.

-کلاه صوفیانه و خرقه دراویش در بسیاری از عکس های بهاء و عبد البهاء جلب توجه می کند.

-با نگاهی به منابع بهائی از کشول به دست گرفتن بهاء و درویش خوانده شدن بهاء نیز پرده برداشته اند.

-همچنین تأویل گرایی و باطن گرایی در بهائیت که سنت دیرینه تصوف است از جمله می توان به تأویل بردن معاد، قیامت و جهان پس از مرگ اشاره کرد.

-در ادامه به چند نمونه از تأثیر پذیری های علی محمد باب از تصوف، اشاره ای کوتاه می شود:

۱. درس خواندن علی محمد باب در نزدیکی خانقاه دراویش و محله مرتاضان: او را در سن کودکی به قهوه اولیاء ( نام خانقاه درویشان و محل ریاضت مرتاضان و واقع در محله بازار مرغ و نزدیک بیت جناب)فرستادند که به اموزش زبان فارسی بپردازد.

۲. ذکر خواندن علی محمد باب، اوخود را ذکر می خواند که با افکار تصوف بی ربط نیست، زیرا در صوفیه نیز فرقه ای به نام ذکریه داریم.

تاثیرپذیری اعتقادات بهائیت از تصوف

۳. علی محمد شیرازی گذشته از دلبستگی به اندیشه های شیخی و باطنی، به ریاضت کشی نیز تمایل داشت او در پشت بام خانه خود در بوشهر در ان افتاب سوزان به  ورد خوانی ها و ذکر گویی هایی می پرداخت که توجه مردم را به خود جلب کرد

۴. تأویل گرایی و باطن گرایی و اظهار نظرات شخصی و تفسیر به رای فراوان که حاصل همجواری با تصوف و شاگردی مکتب شیخیه است و در کتب باب (از جمله تفسیر سوره یوسف، صحیفه بین الحرمین) به روشنی دیده می شود.

-حسینعلی بهاء ازجمله کسانی که از مسلک بابیت و بهائیت وارد مسلک تصوف شد او در مرتبه دومی که به عراق تبعید شد در فرقه نقشبندیه در کوه های سلیمانیه عراق به ریاضت پرداخت و پس از بازگشت از انجا  در مقابل برادر ایستاد و اداعایی مثل نبوت و الوهیت داشت که ان را می توان نتیجه ریاضات و مکاشفات شیطانی او دانست و و در واقع با این کار حسینعلی بهاء نقطه اشتراکی بین صوفیه و بهائیت بوجود امد همچنان که صوفیان بعد از گذراندن دوره ریاضت برای خود شأن و مقامی قائل می‌شوند و تمام توانایی‌های خود که از راه باطل و ریاضات غیرشرعی به ‌دست می‌آورند را الهی می‌دانند.

-بسیاری معتقدند فرقه‌ای که حسینعلی بهاء در ابتدا ایجاد کرد در حدّ و اندازه یک فرقه صوفیانه بود که بعدها توسط عبدالبهاء و جانشینان او به‌طور کلی متحول و دگرگون شد اما این تحول و دگرگونی باعث نشد که آن اعتقادات صوفیه از آموزه‌ها و اعتقادات بهائیت پاک شود ولی شکل و ظاهر آنها تغییر کرد ولی باز هم تمام این تدابیر نتوانست این مولود نامشروع زاییده شده از تصوف را مشروع جلوه دهد.بلکه این فرقه روز به روز رو به فساد و تباهی و فنا پیش رفت.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=45858

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.