پایگاه خبری مفاز – همانگونه که امام خمینی (ره) پیشبینی کرده بود، بیگانگان با کمک تشکیلات بهائیت، بر تمامی مقدرات کشور ایران چیره شدند. مرورری مختصر بر فعالیتها و اقدامات دوران نخستوزیری امیرعباس هویدا و کابینه او که تعداد قابل توجهی از آنان از بهائیان بودند، این مطلب را به روشنی اثبات خواهد کرد. در کابینه امیرعباس هویدا که خود از اعضای مطرح تشکیلات بهائیت بود افرادی، چون: غلامعباس آرام، سپهبد اسدالله صنیعی، فرخ رو پارسای، عطاءالله خسروانی، هوشنگ نهاوندی، اسمعیل ریاحی، منصور روحانی، حسن پاکروان و فرهنگ مهر به ترتیب در رأس وزارتخانههای: خارجه، جنگ، آموزش و پرورش، کار، مسکن و آبادانی، کشاورزی، آب و برق، اطلاعات و معاونت نخستوزیر حضور داشتند. در کنار فعالیتهای رجال و دولتمردان رژیم شاهنشاهی ایران، به کارگردانی بیت العدل، لایههای زیرین تشکیلات نیز، در فضائی کاملاً مساعد، به اقدامات گستردهای برای بیرون راندن اسلام از صحنه زندگی مردم ایران و تثبیت فرهنگ بهائیگری و توسعهی تشکیلاتی مشغول بودند.
علیرغم همه تلاشهای سازمانیافتهای که در صدر و ذیل تشکیلات بهائیت برای حذف اسلام و منکوب کردن مسلمانان صورت میگرفت، امام خمینی (ره) در تبعیدگاه خویش، به بارور کردن انقلاب اسلامی، مشغول بود و شاگردان و پیروان ایشان نیز، در حوزههای علمیه سراسر کشور و دانشگاهها و بازار و مساجد، به خنثی کردن اقدامات دشمن مشغول بودند. نمونهای از دستورات و رهنمودهای امام خمینی (ره)، که از نجف اشرف به ایران میرسید و حبلالمتین فعالیت یاران ایشان بود، به شرح زیر است:
پاسخ به نامه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا در سال ۱۳۴۶ ش:
«اینجانب در این لحظات آخر عمر و دست به گریبان بودن با مشقتها و بلیات فراوان همهجانبه و نگرانیهای جانفرسا از اخبار ناگوار ایران… و از همه بالاتر سلطه بیچون و چرای دول استعمارگر راست و چپ و عمّال خبیث صهیونیستی آنها بر جان و مال ملت… از پیوستگی دانشجویان مدارس قدیم و دانشگاهها و همکاری آنها و سایر طبقات بیدار در این نهضت مقدس اسلامی که به خواست خداوند متعال منتهی به قطع ایادی اجانب و استعمارخواهان غربزدگان خواهد شد، احساس مسرت و سر بلندی میکنم. این پیوستگی، قدم اول است… بر شما جوانان روشنفکر است که از پا ننشینید، تا خوابرفتهها را از این خواب مرگبار برانگیزانید و با فاش کردن خیانتهای استعمارگران و پیروان بیفرهنگ آنها، غفلتزدهها را آگاه نمائید.» ۱۰
رهنمودها و راهنمائیهای امام (ره)، آتش انقلاب اسلامی را همواره شعلهور نگاه میداشت و گرمابخش جمع کسانی بود که در راه مبارزه با رژیم ستمشاهی، پای به میدان مبارزه نهاده بودند. مساجد و منابر آن، به کانون مخالفت با سردمداران رژیم پهلوی تبدیل شده بود. دستگیری، شکنجه و در نهایت شهادت آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی (ره) در زندان؛ بیانگر ضعف و ناتوانی دشمن در مقابله با امام (ره) و یاران او بود. به همین دلیل بود که علیرغم اینکه کانونهای مختلف قدرت، ثروت و تبلیغات در دست اعضای تشکیلات بهائیت بود، گاه گاهی هم رژیم شاهنشاهی از روی اجبار، آنان را به عقبنشینی وا میداشت، که البته بیتأثیر بود.
دگرگونیها و تغییر و تحولاتی که در ایران به وجود آمده بود، به گونهای بود که محمدرضا را به سمت دیکتاتوری تمام عیار سوق میداد و روز به روز بر نخوت و غرور او میافزود، که تشکیل حزب رستاخیز و دستور عمومی به عضویت تمامی مردم در آن، نمونهی بارز آن است. همراه با این تغییرات، در بین گروههای مبارز و کسانی که دل در گرو امام خمینی (ره) داشتند نیز حوادثی در جریان بود که مهمترین آن، اعلامیه تغییر مواضع سازمان مجاهدین خلق مبنی بر پذیرش مارکسیسم به عنوان علم مبارزه و بر داشتن آیه مبارکهی «فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً»، از آرم تشکیلاتی بود، که تفکیک مبارزان پیرو امام (ره) را به دنبال داشت. شدت یافتن درگیریهای خیابانی که گزارش آن با هدایت ساواک، هر روزه در نشریات درج میشد، حکایت از پوشالی بودن رژیم و ضربهپذیر بودن آن داشت.
در این اوضاع و احوال، پیروزی جیمی کارتر در انتخابات آمریکا نیز مزید بر علت شد تا شعارهای عوامفریبانهی او در دفاع از زندانیان و سازمان عفو بینالملل که پای بازرسان آن را به ایران هم باز کرد، دامنگیر رژیم استبدادی شاه شود؛ از این رو تشکیلات بهائیت با درک موقعیت و شرایط روز، با صدور بخشنامهای، «اعضای هیئت معاونت» را به تلاش بیشتر فرا خواند و تأکید کرد که:
«اهداف باقیه، علی الخصوص در نفس آن مملکت [ایران]بسیار است و زمان بس قلیل»
در حالی که تشکیلات بهائیت با ترسیم نقشههای متفاوت، خود را برای رسیدن به اهداف از پیش تعیینشده، آماده میکرد و محمدرضا پهلوی نیز همین وعده را میداد و میگفت:
«حسدهای حقیقتاً ناپاک مشمئز کننده نمیتواند یکپارچگی ملت ایران را به هم بریزد. ما هر چه زودتر به هدفهای ملی و میهنی خود خواهیم رسید.» ۱۱
و فرح پهلوی، «انتقاد کردن را حق مردم میدانست» ۱۲؛ در کوی دانشگاه تهران، به مناسبت سالگرد قیام ۱۵ خرداد که هر ساله بزرگداشت آن در بین طلبههای حوزه علمیه قم برگزار میشد، تظاهراتی صورت گرفت که فردای آن، در دانشگاه اقتصاد دانشگاه تهران ادامه یافت و دو هفته بعد، واقعهی درگذشت ناگهانی دکتر علی شریعتی در لندن نیز، بر گسترش ناآرامیها دامن زد و در بازار تهران هم تظاهرات وسیعی صورت گرفت.۱۳ در موقعیت جدید، تشکیلات بهائیت، مناطقِ محل مأموریت اعضای هیئتهای معاونت را محدودتر کرد.
رژیم شاهنشاهی پهلوی در این شرایط با بهرهگیری از اختلافات موجود در بین نیروهای مبارز که پس از اعلام مواضع مارکسیستی مجاهدین خلق، جدّیتر و شدیدتر شده بود، با جعل عبارت «مارکسیستهای اسلامی» به نیروهای پیرو امام (ره) حملهور شد و با استفاده از سادهلوحی برخی از کسانی که اسلام را تنها در سجادهی نماز و زیارت و دعا جستجو میکردند و به احکام حکومتی و سیاستی اسلام هیچگونه توجهی نداشتند بر آن شدت بخشید.
در این زمان کسانی که دشمنترین دشمن خود را اسلام میدانستند، در پوشش اسلام و نسبت دادن خود به امام خمینی (ره) به میدان آمدند تا با توهین به مقام شامخ روحانیت، وحدت حوزههای علمیه و علماء را هدف گرفته و با برافروختن آتش اختلاف، شعلههای فروزان انقلاب اسلامی را تحتالشعاع قرار دهند. بهرهگیری از ظرفیت قرآن و جلسات دینی و مذهبی برای ایجاد انحراف و اختلاف از دستورات میرزا عباس افندی (عبدالبهاء) به میرزا ابوالفضل گلپایگانی بود که برای او نوشته بود تا در پوشش تشکیل جلسات قرآن به تبلیغ بهائیت اقدام نماید و اینک نیز، زمان آن بود که گروههای مختلفی که سر در یک آخور داشتند، به اعتبار کلام حضرت علی (ع) که: «انّ الشیطان قد جمع حزبه»، با هدف مشترک براندازی اسلام، دست در دست هم دهند و به صحنه مبارزه با اسلام وارد شوند.
پرسش و پاسخ زیر از امام خمینی (ره) که در مردادماه سال ۱۳۵۶ صورت گرفته، نشانگر وضعیت آن دوران است:
«محضر مبارک حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی مدظله العالی
محترماً به عرض میرساند بهطوری که خاطر مبارک مستحضر است، اخیراً حملات ناروائی به دین مقدس اسلام مخصوصاً به طریقه حقه مذهب تشیع که روح اسلام است، از ناحیه کمونیستها و پیروان کتب مارکس و منحرفین از مقام ولایت امیرالمؤمنین (ع) و اولاد معصومین بزرگوار علیهمالسلام و نسبت به احکام دین مقدس اسلام و توهین به مقام شامخ روحانیت از نواحی مختلف میگردد و متأسفانه عدهای از اینان خود را وابسته به حضرتعالی معرفی نموده و جزء هواداران آن جناب میدانند، متمنی است نظر مبارک خود را درباره این موضوعات و اینگونه افراد با کمال صراحت مرقوم فرموده تا رفع هرگونه ابهام و سوءتفاهمی بشود.»
پاسخ امام خمینی (ره):
«باسمه تعالی. اینجانب کراراً نظر خود را در این نحو موضوعات گفته و نوشتهام، بعید به نظر نمیآید که دستجاتی که در ایران اشتغال به فعالیتهای ضد اسلامی و ضد مذهبی دارند، با اختلاف اسم و روش، گروههای سیاسیای باشند که با دست اجانب برای تضعیف اسلام و مذهب مقدس تشیع و مقام عظیم روحانیت به وجود آمده باشند، برای انصراف ملت از مصالح روز. این جمعیتها در یک امر مشترک هستند و آن خیانت به کشور اسلامی و کوبیدن پاسداران آن {است}، چون دشمنان اسلام و غارتگران ملل ضعیف، مصالح خود را با نفوذ روحانیت که یگانه حافظ قرآن کریم و احکام نجاتبخش اسلام است، در خطر میبینند، ناچار برای حفظ مصالح استعماری خود، دست به ایجاد احزاب انحرافی وابسته و گروههای به ظاهر منتحل به اسلام و در حقیقت مخالف با آن زدهاند.
اسلام و مذهب مقدس جعفری سدی است در مقابل اجانب و عمال دستنشانده آنها، چه راستی و چه چپی و روحانیت که حافظ آن است، سدی است که با وجود آن، اجانب نمیتوانند به نحوی که دلخواه آنهاست، با کشورهای اسلامی و بهخصوص با کشور ایران رفتار کنند، لهذا قرنها است که با نیرنگهای مختلف، برای شکستن این سد، نقشه میکشند، گاهی از راه مسلط کردن عمًال خبیث خود بر کشورهای اسلامی و گاهی از راه ایجاد مذهب باطله و ترویج بابیت و بهائیت و وهابیت و گاهی از طریق احزاب انحرافی.» ۱۴
فراگیر شدن تظاهرات مردم مسلمان ایران به رهبری امام (ره) که نویدبخش پیروزی بود، سردمداران حکومت شاهنشاهی را به عکسالعملهای متفاوت وا میداشت. از جمله امیرعباس هویدا، نخستوزیر بهائی رژیم شاه، میگفت:
«در محیط رستاخیزی، باید انتقاد کرد. دولت وظیفه ندارد که قلمها را به یکسو هدایت کند و یا آنها را از یک نوع جوهر و اندیشه و نظر پر کند.» ۱۵
و فرح پهلوی ادامه میداد که:
«حقوق و آزادیهای بشر را گرامی میداریم و به آنها ارج میگذاریم. بدینجهت باید از آن دفاع کنیم و آنها را گسترش دهیم.» ۱۶
ولی محمدرضا پهلوی که حکومت خود را متزلزل میدید و مجبور به تعویض نخستوزیر شده بود، مفهوم دموکراسی را آنچه خود عمل میکرد، میدانست و میگفت:
«دموکراسی فقط با مفهومی که در ایران دارد، میتواند ثمربخش باشد.» ۱۷
برکناری امیرعباس هویدا از نخستوزیری، که سالها در خدمت به تشکیلات بهائیت فعالیت کرده بود، زنگ خطر را برای تشکیلات بهائیت به صدا در آورد؛ از این رو پس از گذشت ۲۰ روز از این اتفاق، برای جلوگیری از فراگیر شدن تظاهرات مردم مسلمان ایران و به جهت نفوذ در اجتماعات مذهبی، طی بخشنامهای، بهائیان به صحنه فرا خوانده شدند تا با تقسیم آنها در گروههای کوچک، برای فعالیت در راستای اهدافی که در این زمان «ضرورت خاص و حالت مخصوص» نامیده شد، «با شتابی بینظیر، به میدان خدمت شتابند.» ۱۸ علیرغم همه تلاشهایی که از طرف استعمارگران غرب و شرق و همپیمانان آنان در منطقه و تشکیلاتهای وابسته به آنان در داخل کشور صورت گرفت، انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (قدّس سرّه) روز به روز به پیروزی نزدیکتر شد و خونهای سرخی که سنگفرش خیابانها و کوچهها را در شهرها و شهرستانها و بخشها و روستاها، رنگین کرد، بالندگی و سبزینگی انقلاب اسلامی را تضمین نمود.
زمانی که دشمنان دین و قرآن کار را تمام شده یافتند و مجبور به پذیرش پیروزی انقلاب اسلامی شدند، درست یک ماه قبل از فتح نهایی، که روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ش بود، فردی به نام دکتر «جیم کلوکلر» رفت که خود را استاد دانشگاه «روتکرز» آمریکا معرفی کرده بود، در مصاحبه مفصلی که با امام انجام داد، در دفاع از تشکیلات بهائیت پرسید:
«آیا برای بهائیها در حکومت آینده آزادیهای سیاسی و مذهبی وجود دارد؟
و پاسخ شنید که:
«آزادی، برای افرادی که مضر به حال مملکت هستند، داده نخواهد شد.» ۱۹
با پیروزی انقلاب اسلامی، تمامی نقشههای دشمنان اسلام برای برچیدن اساس دین و قرآن، نقشِ بر آب شد و کلمه طیبهی «الله اکبر»، بر پرچم مقدس کشور ایران نقش بست و شعار توحید، محور فعالیتها قرار گرفت.
تشکیلات بهائیت که دوران انقلاب اسلامی را «ایام رهیب» (روزهای ترسناک) نامیده بود، پس از سرنگونی رژیم َشاهنشاهی محمدرضا پهلوی که یکسره در اختیار آنان بود، با دستورالعملی که حکایت از ناامیدی از ادامهی فعالیتهای تشکیلاتی در ایران داشت، خانوادههای بهائی را مأمور اجرای نقشههای آتی خود کرد و دستور تشکیل خانههای تیمی را صادر نمود. بدین صورت، طومار تشکیلاتی که به فراخور شرایط زمانی و مکانی، دستخوش دگرگونیها و تغییرات شعاری و عملی و ساختاری فراوانی شده و بر نقشه کشور مقدس ایران، عبارتِ «مهد امرالله» را نقش کرده بود، در هم پیچید و به تاریخ پیوسته شد.
پی نوشت:
۱۰. همان. ص ۱۳۰ و ۱۳۱،
۱۱. روزشمار تاریخ ایران. باقر عاقلی. ج ۲. ص ۳۲۰
همان
۱۳. همان
۱۴. صحیفه نور. ج ۱. ص ۲۲۸ و ۲۲۹،
۱۵. روزشمار تاریخ ایران … ج ۲. ص ۳۲۱،
۱۶. همان
۱۷. همان. ص ۳۲۳،
۱۸. اسناد ساواک
۱۹. صحیفه نور. ج ۴. ص ۱۰۸