6

چرا منوچهر، پیروان دیگر ادیان را کشتار کرد؟

  • کد خبر : 19410
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۰ - ۲۱:۱۳
چرا منوچهر، پیروان دیگر ادیان را کشتار کرد؟
برخی از هموطنان با افتخار می‌گویند: در ایران باستان، مردم در انتخاب دین آزاد بودند! در پاسخ می‌گوییم: اینکه کوروش هخامنشی، مردم را به گوساله پرستی تشویق می‌کرد، جای افتخار ندارد....

به گزارش پایگاه خبری مفاز، بسیاری از باستان‌گراها با گردن افراشته مدعی اند که اسلام، دین اجبار است ولی در ایران باستان، هر کس در انتخاب دین خود آزاد بود و خبری از اجبار نبود!

در پاسخ می‌گوییم که اولاً آزادی در انتخاب دین (به آن معنا که در ذهن برخی شِبه‌روشنفکران مطرح است) اصلاً جای افتخار ندارد. اینکه مثلاً کوروش هخامنشی، مردم را در گوساله پرستی آزاد گذاشته باشد و حتی آنان را به چنان خرافه‌ای تشویق کرده باشد، رفتار شرافتمندانه‌ای نیست.[1] این دقیقا همان رفتاری است که انگلیس در کشورهای دیگر انجام می‎داد. برای نمونه مردم هند را در جهل و خرافات هندوئیزم نگه می‌داشت و حتی آنان را تشویق می‌کرد تا بتواند بر آنان حکومت کرده و ایشان را غارت کند. از قضا، رفتار درست و شرافتمندانه، رفتار پیامبران الهی است همچون ابراهیم (علیه السلام) که مردم را به اطاعت و بندگیِ خداوند یکتا و درستکاری دعوت کرد اما وقتی دید که برخی از شرک و جهل و خرافات دست برنمی‌دارند، تبر بر دوش گرفت و بت‌ها را در هم شکست تا مردم را از مرداب خرافات نجات دهد. شوربختانه، بسیاری از باستانگرایان شِبه‌روشنفکر، رفتار زشت کوروش هخامنشی را ستایش کرده و رفتار درست پیامبران را تقبیح می‌کنند.

مسلمین وقتی برای جهاد به ایران و روم لشکر کشیدند، طبق فقه اسلام، سه گزینه پیش روی مردم گذاشتند. نخست: مسلمان شوید تا برادران و خواهران ما باشید. دوم: اگر مسلمان نمی‌شوید، پس حاکمیت اسلام را بپذیرید و جزیه (مالیات) بدهید و بر دین خود باقی بمانید و تا وقتی که دست به شورش مسلحانه و فتنه نزنید، جان و مال و ناموستان در امان است. سوم: اگر نه مسلمان می‌شود و نه جزیه می‌دهید، پس مهیای جنگ باشید تا خداوند به وسیله شمشیر بین ما قضاوت کند. در واقع هر کس که می‌خواست بر دین خود (مسیحیت، یهودیت، زرتشتی‌گری و…) باقی بماند، مسلمین او را با شرطی که بیان کردیم آزاد می‌گذاشتند. هرچند همواره حقانیت اسلام را به پیروان دیگر ادیان متذکر می‌شدند و ایشان را به پیروی از شریعت اسلام دعوت می‌کردند.[2]

اما هموطنانی که از آزادی دین در ایران باستان سخن می‌گویند، آیا درباره منوچهر چیزی نشنیده اند؟

داستان از این قرار است که فریدون، پادشاه پیشدادی از دنیا رفت. نتیجه‌اش (فرزندِ فرزندِ فرزندش) منوچهر، پس از هفت روز سوگواری، در روز هشتم، بر تخت پادشاهی نشست. پس مردم را تهدید کرد که هرکس ستم کند و هرآنکس که از راه من برگردد، و دینی غیر از دین من داشته باشد، در چشم من کافر است و با شمشیر با او روبرو خواهم شد:

هر آن كس كه در هفت كشور زمين
بگردد ز راه و بتابد ز دين

همه نزد من سر بسر كافرند
و ز آهرمن بدكنش بدترند

هر آن كس كه او جز برين دين بود
ز يزدان و از منش نفرين بود

و زان پس بشمشير يازيم دست
كنم سر بسر كشور و مرز پَست.[3]

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به «کورش هخامنشی و پرستش مردوک»
[2]. بنگرید به «گزینه دوم! نشانی از اسلام اختیاری ایرانیان»
[3]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مرکز خدمات کامپیوتری نور، 1389، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279، برگه 56.
میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی، تهران: انتشارات روزگار، 1379، ج 1، ص 171.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=19410

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.