3
فرازی از وصیت نامه شهید شبستری؛

انجمن حجتیه را افشاء کنید

  • کد خبر : 29629
  • ۰۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۸
انجمن حجتیه را افشاء کنید
شهید «عباس آقاجان‌زاده شبستری» در فرازی از وصیت‌نامه خود آورده است: انجمن حجتیه را که در منطقه و کلا آذربایجان دو تیرگی به وجود آورده‌اند و در مقابل انقلاب قد علم کرده‌اند افشا کرده و به تمامی ضدانقلابیون بفهمانید که جای آنها در ایران و اسلام نیست و باید مثل بنى‌صدر‌ها و رجوی‌ها به فرانسه تشریف ببرند.
به گزارش پایگاه خبری مفاز،«عباس آقاجان‌زاده شبستری»، سال ۱۳۴۳ در یک خانواده مذهبی در محله «قلعه باغ» شبستر به‌دنیا آمد. با وقوع نهضت انقلاب اسلامی او با عضویت در پایگاه توحید شبستر، به همکاری با نهاد‌های انقلابی از جمله کمیته انقلاب اسلامی و انجمن اسلامی این شهر پرداخت. وی با شروع جنگ تحمیلی، درحالی که هنوز دانش‌آموز بود، عازم جبهه شد و سرانجام ۱۸ بهمن سال ۱۳۶۱ در منطقه «فکه» به فیض شهادت نائل آمد.
این شهید والامقام در فرازی از وصیت‌نامه خود که حدود ۲ ماه پیش از شهادتش به تاریخ ۴ آذر سال ۱۳۶۱ نوشته شده است، آورده است:
بسم رب الشّهدا و الصّدیقین
«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ»
«هرگز گمان مبرید که آنان که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده‌اند؛ بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌برند». قرآن کریم
آنان‌که ره عشق گزیدند همه/ در کوی شهادت آرمیدند همه
با سلام و درود به رهبر عزیز انقلاب ایران، امام امت، خمینی بت‌شکن و امت شهیدپرور ایران و با سلام به پدر و مادر عزیزم، وصیت‌نامه خود را شروع می‌کنم؛
در موقعیت کنونی انقلاب اسلامی با هرچه عمیق‌تر شدن آن، تمامی ابرقدرت‌ها و جیره‌خواران‌شان و مزدوران فشار خود را به این نهال نوپا بیش‌تر و باز هم بیش‌تر می‌نمایند که در این میان آمریکا و سگ زنجیریش صدام شاخص‌تر می‌باشند؛ ولی چه خیال باطلی! پس از ۲۳ ماه جنگ، صدام که به خیال خودش برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی آن را شروع کرده بود، اکنون متوجه شده است که نور الهی خاموش شدنی نیست و مرگ خود را نزدیک می‌بیند. این منطق تاریخ است که همیشه باطل در شعاع نور حق محو و نابود می‌شود.
با شروع عملیات «محرم»، برای انجام تکلیف دینی و ملی به فرموده‌ امام امت، خمینی کبیر، این حسین زمان، خود را ملزم به گفتن لبیک به دستور ولی‌فقیه دیدم و اعلام می‌دارم که مرا چیزی جز عشق به اسلام و قرآن و اطاعت از امر الهی به جبهه‌ها نکشانیده است. می‌رویم تا با نعره و تکبیر، با غرش مسلسل‌هایمان کربلا و قدس را آزاد نماییم.
ما فرزندان و یاران امام علی (ع) و امام حسین (ع) می‌باشیم که اینک [ما را] از نجف و کربلا به‌سوی خودشان می‌خوانند. پس چه بهتر که خون‌مان در راه درست بریزد. هر شهیدی که به خاک می‌افتد، رزمنده‌ای دیگر سلاحش را به دوش گرفته و راهش را که همان زمینه‌ساز حکومت جهانی امام زمان (عج) است، ادامه می‌دهد؛ پس چه باک از مرگ!
اینک به شهادت لبخند می‌زنم که برگه‌ آزادیم از قفس تن و پروازم به سوی ملکوت اعلی می‌باشد؛ البته اگر مورد قبول خداوند قرار گرفته باشد.
پدر و مادر عزیزم! مرا حلال کنید. می‌دانم که برایم زحمت‌های فراوانی کشیده‌اید. از شما می‌خواهم که در مرگ من گریه نکنید و لباس سیاه نپوشید. اجازه ندهید که به من ناکام بگویند؛ چون که من به کام خود رسیده‌ام؛ اما این را بدانید نزد خدای خودتان اجر عظیمی را دارید. از اینکه مرا به این سن رسانیدید و در راه اسلام و قرآن به جبهه فرستادید، از شما خیلی متشکرم. امیدوارم که خدا به شما صبر دهد.
اما امت حزب‌الله و شهیدپرور شبستر! از شما می‌خواهم که در راهپیمایی‌هایی که به نفع انقلاب باشد، شرکت کرده و با دشمنان اسلام و انقلاب و ضدانقلاب مبارزه کنید. در دعا‌های کمیل، ندبه و در نماز‌های جماعت و جمعه شرکت کرده و پشتیبان امام جمعه محترم شبستر حجت‌الاسلام و المسلمین «عالمی» باشید؛ چون که او مرد طالب حق و حقیقت و مرد پاک و خدا‌شناس می‌باشد. به همراه او انجمن حجتیه را که در منطقه و کلا آذربایجان دو تیرگی به وجود آورده‌اند و در مقابل انقلاب قد علم کرده‌اند افشا کرده و به تمامی ضدانقلابیون بفهمانید که جای ایران و اسلام نیست و باید مثل بنى‌صدر‌ها و رجوی‌ها به فرانسه تشریف ببرند.
سخنی با برادران دانش‌آموز!
سلام به هم‌سنگران خودم که در سنگر مدرسه علیه توطئه‌های آمریکا و عوامل داخلیش، گروهک‌ها مبارزه می‌کنند و این سنگر علم و دانش را از هرگونه اخلال‌گری حفظ می‌کنند. برادران من! از شما می‌خواهم که انجمن اسلامی را تنها نگذاشته و نماز جماعت به پا دارید؛ چون دشمن از جماعت ما می‌ترسد و در جبهه‌ها شرکت کرده و جبهه‌ها را خالی نگذارید. زیارت کربلا که نصیب ما نشد، امیدوارم شما بتوانید آن‌جا را زیارت کنید، ان‌شاءالله تعالی
سخنی چند با برادران هسته‌ مقاومت توحیدی ۱ و ۲!
سلام بر برادران عزیزم که در هسته مقاومت توحیدی فعالانه خدمت می‌کنند! برادران هسته شما می‌دانید که زمانی ضدانقلاب‌ها می‌خواستند ما آن هسته را تشکیل ندهیم و دائما در مبارزه بودند؛ ولی حالا که الحمدالله به دست ما افتاده است، نباید بگذارید آن‌جا تعطیل بماند. از شما تقاضا می‌کنم که اگر توانستید دعای کمیل، توسل و ندبه را در هسته برپا کنید. جوانان بیشتری بیاورید تا اینکه این هسته بتواند در آینده نیروی بیشتری به جبهه اعزام نماید. اگر من لیاقت شهید شدن را داشتم و اگر جسد مرا پیدا کردید، در شهرستان خودمان و در نزد «یعقوب» به خاک بسپارید.
خداوند! گناهانم را ببخشای و بیامرز. خمینی عزیز را تا انقلاب مهدی (عج) نگهدار. رزمندگان اسلام را پیروز بفرما، شهدای ما را با شهدای صدر اسلام و کربلا محشور بگردان. الهی آمین یا رب العالمین!
لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=29629

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.