به گزارش پایگاه خبری مفاز، جنبش فمینیسم یهودی در ایالات متحده آمریکا همزمان با ظهور جنبش فمینیسم در آمریکای متجدد در نیمه دوم قرن بیستم به وجود آمد که بعدها به جنبش آزادی زنان معروف شد. ظهور این جنبش به طور خاص شالودهای برای تحقیق درباره سرشت زن و جایگاهش در آیین یهود بود. زیرا آنها متوجه شدند زن یهودی به حاشیه رفته است و دیدگاه بدی در خصوص او وجود دارد، همچنین حاخامها با آنان دون شأنشان رفتار میکردند.
حاخامها به زنان اجازه نمیدادند در اجتماع فعال باشند و تواناییهایشان را نشان دهند؛ برای همین زنان مدتی طولانی در بیتوجهی مانده بودند. در قرون گذشته حاخامها بر تمام امور یهودیت – نه تنها بر حیات دینی، بلکه بر تمام شئون زندگی یهودیان- سیطره داشتند. به طوری که در میان یهودیان آرا و عقاید حاخامها حاکم، و در زندگی نیز احکام ایشان نافذ و تأثیرگذار بود که این مسئله تأثیر فراوانی در جامعه یهودی گذاشته بود. به این دلیل جامعه یهودی، جامعهای مردسالار بود که مردها بر آن سیطره داشتند. به زنها اجازه حاخام شدن، سرود خواندن در کنیسه، مسئولیتی در اداره کنیسه، شرکت در نماز، حتی یاد گرفتن و یاد دادن دین داده نمیشد. به همین نحو، حتی اجازه طلاق شوهر به زنها داده نمیشد، مگر به اجازه شوهرش که باید مرد با دست خودش برگه طلاق را صادر میکرد، زیرا این امر مطابق دستور تورات بود.[ii] در کتب یهودی موارد بیشمار دیگری هم وجود دارد که بر مطلب بالا صحه میگذارد.
این نگاه تحقیرآمیز حاخامها به زنان، جنبش فمینیسم یهودی را از چند جهت به مبارزه با آنها وادار کرد. این نگرش حاخامها به زنان، باعث شد اوصاف ناپسندی به زنان نسبت داده شود که لایق آن نیستند، از جمله: «متکبر، شایعهپراکن، تهمتزن، درگیر وراجی، فالگوش، حسود، جیغجیغو، و تشنه لذت». همچنین حاخامها به زن، مخلوقی بیهوده میگفتند که علاقه شدیدی به روابط جنسی دارد. نیز [معتقد بودند] اگر زنی به کاری مشغول باشد و مواظبش نباشیم، از سیطره خارج میشود. حاخامها شهوت بینهایت زن را خطرناکترین چیز میدانند و مردم را از آن آگاه میکنند تا بر آن چیره شوند. مطالبی که ذکر آن رفت در کتاب فَرْقی أبوت آمده است: «اگر شخصی با زنان حرف بزند، شر را به سمت خود جلب کرده، پس این فرد با تورات مخالفت کرده، وارد جهنم خواهد شد» (Sheridan, 1994: 93).[iii] یکی از سخنان حاخامها درباره زن این است که راه رفتن پشت سر شیر امنتر از راه رفتن پشت سر زن است.
در فصل سوم از بخش ۸ کتاب کتصور شلحان عاروخ (که رسالهای است عملی برای احکام شرعی در یهودیت): آمده است «برای مرد جایز نیست وسط دو زن، وسط دو سگ یا وسط دو خوک، راه برود» (Shahak & Mezvenisky, 1999: 38).
همچنین در کتاب الحکمه از یشوع بن سیراخ آمده است: «شرارت مرد از عاطفه زن بهتر است؛ زیرا عاطفه زن موجب ننگ و رسوایی است» (Ibid.: 14-42). همچنین در کتاب سفر حسیدیم (مربوط به قرون وسطا) از قول حاخام «إیشاه عرفاه» آمده: «کلام زن عورت است» (Sheridan, 1994: X11).
از صفات بدی که حاخامها به زنان یهودی نسبت میدهند، همان چیزی است که در تلمود آمده است (رساله سبت b152) که «زن عبارت است از کیسه آشغال». این بازتاب همان چیزی است که هر یهودی هر صبح میگوید: «خدا را شکر میکنم که مرا زن خلق نکرده است» (شی لو عسانی إیشاه) (Biale, 1984: 33-3).
از موضوعاتی که جنبش فمینیسم به سبب آن حاخامها را نقد میکند محروم کردن زنان از علم و دانش است؛ چون در طول قرون گذشته علم و دانش، برای اولاد ذکور تأکید میشد که این موضوع در رساله قدوشیم (الف و ب) در تلمود آمده است: «واجبات دینی بر پدر واجب است نه بر مادر، و زنان از واجبات دینی مستثنا هستند». این گفته حاخامها بنا بر چیزی است که در سفر تثنیه، باب ۶ آیه ۴، آمده است: «بشنو ای قوم بنیاسرائیل این چیزهایی که یاد گرفتی، به پسرانت یاد بده».
حاخامها این متن را اینگونه تفسیر کردند که تعلیم فقط برای پسران است نه دختران؛ از آنجایی که دستوری برای تعلیم دختران نداریم لازم نیست زنها نه به خود تعلیم دهند و نه از دیگران یاد بگیرند (Sheridan, 1994: 85). موسی بن میمون، حاخام و فیلسوف یهودی، به تفسیر حاخامها این مطلب را اضافه کرد که «حاخامها به پدران خانواده امر کردهاند که به دخترانتان تورات را یاد ندهید؛ چون هیچ اشارهای در خصوص تعلیم متون دینی برای زنان نیامده است؛ این، به دلیل آن است که زنان فهم ضعیفی دارند و کلام تورات را به چیزهای دیگری تفسیر خواهند کرد که معنایش متفاوت از معنای اصلی خواهد بود». ولی رأی موسی بن میمون این است که: «اگر شخصی به دخترش تورات یاد بدهد، مثل این است که چیزهای بیهودهای را یاد میدهد» (Talmud Torah, Law, chapter 1, rule 13).
سخنان راحیل بیالا نیز به همین موضوع اشاره دارد که فقط مردها در داخل دایره تعلیم و تعلّم قرار دارند و زنها خارج از این دایره هستند … . پس ارتباط و پیوند، طی قرون و اعصار، فقط به پدرها و پسرها تعلق داشته است (Biale, 1984: 32-33). این اقوال معمولاً مربوط به کتابهای دینی بود؛ ولی رفتهرفته به همه موضوعات سرایت کرد، به همین دلیل بیسوادی در میان زنان یهودی در گذشته بسیار بود. لورنس هوفمان (پژوهشگر یهودی- آمریکایی) میگوید: «یهودیت مثل کتابخانهای میماند که نصف آن خالی است، زیرا منابع یهودی از قبیل تورات، تلمود، میشنا و کتابهای نماز، به دست مردان نوشته شده و در نتیجه بیشتر، دیدگاه مردانه به جهان را بازتاب دادهاند و به زنان اعتنایی نکردهاند، انگار زنان وجود خارجی ندارند و از صحنه غایباند» (Sheridan, 1994: 152).
چنین در یهودیت، این مرد است که از طریق ختنه با خدا پیوند میبندد، درس میدهد و حق دارد متون دینی را قرائت و بازخوانی کند و فقط مرد حق دارد با رسیدن به سن بلوغ شعایر دینی را برپا کند، ازدواج کند یا طلاق دهد. نیز واجبات، که شامل اوامر و نواهی است، بر عهده مرد است (Ibid.: 54). ماری دالی میگوید زنان یهودی در اجتماع موجودی اضافی بودند: «ما زنان بیگانگانی بودیم که نه تنها در سیاست نبودیم بلکه حتی حق فکر کردن هم نداشتیم و این در عالم مردسالاری، خودخواهی است که بیان میکنند حتی دستگاههای فکر را مردان خلق کردهاند و این تجربه زنان را بازتاب نمیدهد، بلکه هویت و تجربه زنانه را تحریف هم میکند».
به گزارش اینفورس، جنبش فمینیسم، دیدگاه حاخامها درباره زنان به مثابه سوژه جنسی را نیز نقد میکند. ماریک بلمب (Marik Blmb) میگوید: «اگر نگاه دقیقی به شعایر یهودی داشته باشیم متوجه میشویم که زنان موجوداتی هستند که به چشم نمیآیند و هیچ اشارهای درباره آنها وجود ندارد، فقط در جایی زنان نزد حاخامها ظاهر میشوند که مربوط به مسئله جنسی باشد، چون آنها به شعائری که مربوط به مسائل جنسی است یا نتایج جنسی برای مردان داشته باشد، اهمیت میدهند».
نیز آمده است: «نظر جامعه حاخامیِ مردسالار این است که زنان برای روابط جنسی خلق شدهاند و مردان تا جایی به قوانین شرعی معطوف به زنان اهمیت میدهند که مربوط به امور جنسی باشد» (Ibid.: 128, 138).
از سوزانا هشل (S. Heschel) نقل شده است: «زنان هنگامی در مناقشات حاخامی حضور دارند که مسئله مربوط به زندگی مردان باشد؛ برای مثال، آنها در جایی به حساب میآیند که مربوط به مسائل طلاق یا ازدواجِ با مرد باشد. همچنین مردان همیشه در مسائل شرعی حضوری فعال دارند، در حالی که زن در این موارد به مثابه سوژه دیده میشود نه کسی که بتواند (همچون مردان) درباره امور دینی فتوا دهد یا متون دینی را تفسیر کند و به وضع قوانین بپردازد»
(Ibid.: 154).
زن یهودی در گذشته جرئت نداشت در اعتراض به این رفتار صدایش را بلند کند، زیرا این حاخامها بودند که مسئولیت زندگی عمومی یهودیان و سلوکشان را همانگونه که گفتیم، به عهده داشتند و هر گاه چیزی را مخالف شریعت یا مخالف حکمشان میپنداشتند، سلاحشان حرم (اخراج از یهودیت) بود که سلاحی قوی و کارآمد به شمار میرفت و بر ضد کسانی به کار میبردند که برونشده از یهودیت میشمردند.
سیطره حاخامها، پس از دورهای که به آزادی یهودیان در اروپا طی قرن ۱۸ و ۱۹ م. معروف است و به آنها حقوق کامل اعطا شد و زن با مرد در کنار هم قرار گرفتند، رو به افول گرایید. در چنین فضایی بعضی از دستههای یهودی کوچک اروپا تحت تأثیر این قوانین قرار گرفتند و از سیطره حاخامها خارج شدند؛ این دسته یا لقب سکولار به خود گرفتند یا در یهودیت فرقهای برای خود تأسیس کردند. طبیعی بود که زن یهودی در چنین فضایی از سیطره حاخامها خارج شود، به ویژه اگر در یکی از این دو مجموعه قرار داشت. زیرا این گروههای جدید میخواستند خودشان را از سیطره یهودیان بسیار متعصب ارتدوکس خارج کنند تا از سختگیریهایی که یهودیت ارتدوکس داشت، رهایی یابند. ولی نتایج این تأثیرات بر زنان مدتها بعد ظاهر شد، چون این کار آسان نبود تا بتوان قوانینی را که برای زن یهودی وضع شده یکشبه از بین بُرد.
پینوشتها:
[ii]. امروزه هزاران زن یهودی داخل و خارج اسرائیل وجود دارند که شوهرانشان از طلاق دادن آنها به دلایل مختلف امتناع میورزند. زن در این حالت را به عبری (آغوناه) میگویند که به معنای در قید و بند بودن است؛ چراکه هنوز از قید و بند پیوند زناشویی با طلاق آزاد نشده است. امروزه یکی از مشکلات بزرگ زنان یهودی همین وضعیت است و آنها برای حل این مشکل انجمنهای بسیاری تأسیس کردهاند.
[iii]. فرقی أبوت رسالهای در میشنا به معنای اخلاق پدران و شامل اقوال بزرگان و حاخامهای قدیمی یهود است که در بعضی از جشنها خوانده میشود. «در این کتاب زن همردیف حیوانات دانسته شده است».
نویسنده: جعفر هادی حسن
مترجم: عماد الهلالی و یونس سروری سرای