4

پیشینه خانوادگی و فکری مانی

  • کد خبر : 48328
  • ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۰
پیشینه خانوادگی و فکری مانی
مانـی را از نجـبای پـارت مـی دانند که در سال 216 میلادی در محلی بنام مردی نو یا ارب رومی واقـع در شـمال شـرقی بابـل به دنیا آمد.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، پیـشینه اندیـشه هـای عرفانی در اعتقادات ایرانیان هم پای حضور زرتشت در جامعه ایرانی اسـت. مانـی که در عهد ساسانی برای اصلاح جامعه زرتشتی قیام کرد، متأثر از گنوسیسم پیش از خـود و دارای اندیـشه هـای عرفانی قوی بود.

گنوس Gnostic یعنی معرفت واژهای یونانی و از ریشه هند و اروپایی است. طریقه گنوسی بـه معرفتی خداگونه از طریق عرفان توجه دارد که مبنی بر مکاشفه و اشراق بوده که از راه تجـربه مـستقیم مکاشفه یـا تشرف به سنت رازآمیز و باطنی بدست میآید. این آیین به مردم درک کامـل دانـشی را توصـیه مـیکـرد که می توانست برای روح، یعنی نفس درونی و حقیقی رسـتگاری نهایـی از فـساد و شر این جهان را به ارمغان آورد و آن را به اماکن بهشتی که بنابر اندیـشه گنوسـی خانـۀ راستین و اصلی آن است هدایت نماید.

آیین وی تلفیقی از همبستگی های مسیحیت و اعـتقادات ایرانـی بر اساس نگرش های باستانی بین النهرین بود که به صورت اعتقادات عرفانی تعمـیدی شکل گرفته بود. وی در این راستا تلاش نمود تا نحله های عرفانی پیش از خود را به شـکل دینـی گـسترده در آورد. آمیختگی دین و دانش به گونه ای عرفانی در اندیشۀ مانی نشان مـی دهـد کـه وی اسـاس تعالـیم خود را بر تأثیر از اندیشۀ گنوسی بنا نهاد.

اخلاق و عرفان به عـنوان مبنای تعالیم مانوی تأثیر خود را در میان عارفان و صوفیان بعد از خود حفظ نمود. زهد و رهبانیتـی کـه در تعالـیم وی وجـود دارد تـبلوری از نگرش گنوسی است که با ظهور اسلام اندیشه های عرفانی مانی در برخی از نگرش های صوفیانه تأثیر خود را بر جای گذاشت، چنانکه برخی از اندیشه های آنان با اندیشه های مانوی و مخصوصاً گنوسی همانندی هایی دارد.

مانـی از جملـه مـصلحان بـزرگ اجتماعـی ایران در عصر ساسانی به شمار می رود. رسمی شـدن دیـن زرتـشت در عصر ساسانی که همراه با یک تحول بزرگ سیاسی و مذهبی بود، در کـنار خـود انواع نگاشته ها و متون دینی را فراهم آورد. برخی از این متون چون مینوی خرد و ارداویـرافنامه دارای مضامین عرفانی و اندیشهای غنی، زاهدانه است. این تحول دینی پیچیدگی و گـسترش دسـتگاه روحانیت زرتشتی را سبب گشت. دخالت های سیاسی روحانیون زرتشتی تغییـر و انحـرافات دینـی را بنابـر مصلحت اندیشی برخی از رهبران آنان چون کرتیر به همراه آورد.

در راسـتای چنـین تغییرات و انحرافات دینی برخی از رهبران دینی چون مانی و مزدک بـرای بهـبود دین و سعادت جامعه راهکارهای نوینی را عرضه کردند. مانی از جمله افرادی بود که در برهه ای خاص و با اندیشه ای تلفیقی از عقاید رایج زمان خویش رنگ عرفانی و صبغه ای از تصوّف را مبنای رسالت خوش ساخت.

مانـی را از نجـبای پـارت مـی دانند که در سال 216 میلادی در محلی بنام مردی نو یا ارب رومی واقـع در شـمال شـرقی بابـل بدنیا آمد. بیرونی تولد مانی را «در سال 537 از سال های منجمینـیِ بابـل، یعنـی تـاریخ اسـکندر در سـال چهارم از پادشاهی آذربان» می داند. مورخین سـریانی نیز اصل مانی را از شوشان یعنی خوزستان و ولادت وی را در 240 میلادی می دانند.

به روایت این ندیم پدر مانی دلبستۀ معبدی بود که: «در آن معـبد، روزی صـدای هاتفی را شنید که به وی گوید: ای فتق گوشت نخور، شراب نـنوش و بـشری را بحـباله نکـاح خود در نیاور. فتق که این را دید به گروهی پیوست که در واحی دشت میسان معروف به مغتسله بودند.»

بـدین شـکل مانـی دوران کودکـی را در محـیط مذهبـی خانواده سپری کرد و از اعتقادات ماندائی ( آیـین مندائی از مندا به معنی دانش آگاهی) نظامی جامع و ویژه است که در زمرۀ مکتب های گنوسی دوران متأخـر عهد عتیق قرار دارد و پیوندی تنگاتنگ با آیین یهود و مسیحی گری دارد.) پدر تاثیر پذیرفت، وی با این پیشینه مذهبی و در جریان مسافرت برای کسب معارف دینـی بـا سـایر ادیـان بـزرگ زمان خود مانند زرتشتی، عیسوی و مذاهب گنوستیکی آگاه شد سپس آئین مغتسله را انکار کرد.

مانـی در دوازده سـالگی مکاشـفاتی یافـت و به گفته خود ملکی بنام صاحب و قرین بر او ظاهـر شـد و اسـرار عـالم و حقایـق الهـی را بر او عرضه کرد و چون عیسی(ع) وعدۀ ظهور فارقلـیط را داده بـود، مانـی خـود را همـان فارقلیط دانست. تاریخ این مکاشفه را بیرونی در سیزده سالگی مانی و در سال دوم سلطنت اردشیر بابکان ذکر می کند.

بـه دنـبال ایـن وحی، مانی از آیین مغتسله کنار هگیری کرد. دوران نوجوانی و جوانی را به بررسـی آراء و اعـتقادات گوناگـون رایـج در بین النهرین سپری کرد. بابل زادگاه مانی جمعیتی آمیخـته از هـر دست داشت. از مدت ها قبل مسیحیان نسطوری در این ناحیه به پخش اعتقادات خـود پـرداخته بـودند. مذاهب گنوستیکی و زرتشتی نیز نفوذ قابل توجه در این منطقه داشتند. بنابـر این ده سال دوران انزوا و سرگردانی وی در ایالات ایران می توانست او را نسبت به ادیان مختلف آگاه سازد.

سـفر مانـی بـه شـرق در زمـان اردشیر، علاوه بر پیدا کردن پیروانی موجب آشنایی با آئین بودائی گردید. احتمالا تلفیق اندیشه های وی را با مذهب بودایی می بایست مربوط به این زمان دانست.

مانی در دربار شاپور ساسانی

مانـی در سـال 243 مـیلادی راهـی دربـار شـاپور شـد و در مسیر راه و بالاخص شوش و میـسان، مردمان بسیاری را به کیش خود درآورد.

مانی در مراسم تاجگذاری شاپور بار یافت و تـنها کتابش را که به فارسی میانه نوشته بود، یعنی شاپورگان را تقدیم وی کرد. مانی دین خود را بـا بیانـی فصیح و گیرا ارائه کرد و اعلام نمود: در هر زمانی پیامبران حکمت و حقیقت را به مـردم عرضـه کرده اند. گاهی در هندوستان به وسیله بودا، در ایران به وسیله زرتشت و گاه در مغـرب زمـین توسـط عیـسی ایـن حقایق آشکار شده است سرانجام من که مانی و پیامبر خدا هـستم مأمـور نـشر حقایـق در سـرزمین بابـل شـدم.

مانـی خود را مهر تأیید پیامبران پیشین مـی دانـست علیرغم آنکه عقاید زرتشتیان، بودائیان، منداییان، مرقیون و همه پیامبران گذشته را مـی پذیـرفت. وی از شـاپور خواسـت پیـروان او را گرامی بدارد تا بتواند در شهرهای قلمرو امپراطوری به هر کجا که می خواهند آزادانه بروند و تبلیغ کنند. شاپور این اجازه را به مانی داد و حتی در صدد بود دین مانی را بجای آئین زرتشت رسمی کند.

آئین مانی از آنجائیکه تلفیقی از ادیان زرتشتی، مسیحی و بودائی بود بیشتر مورد توجه قرار گـرفت و شـاپور بـر آن شـد تـا این دین را به شکل آئین جهانی محور اعتقادات مردم نواحی مخـتلف قـرار دهـد. در این رابطه مانی نیز داعیۀ جهانی بودن دین خویش را داشت و خود را «همان فارقلیط که مسیح ظهور او را وعده داده بود» می دانست.

مانی اگرچه از حمایت شاپور بـرخوردار بـود اما مخالفت بسیاری از روحانیون زرتشتی با مانوی گری چندان زمینه ای را برای توسعه افکار و اندیشه های زاهدانه او فراهم نساخت.

برخـی از مـنابع از خـصومت شـاپور نسبت به مانی در اواخر حکومتش خبر می دهند. ابن بلخی می نویسد: «چون مانی پدید آمد و اول کسی که زندقه نهاد او بود و فتنه در عالم پیدا شد و شـاپور کسان بر گماشت تا او را بگیرند. وی بگریخت و به ولایت صین رفت.»

اگر نتوانیم بـرخورد نخـست میان شاپور و مانی در اواخر حکومت شاپور را بپذیریم، اما اشاره بسیاری از مـنابع به دوری مانی از دربار در اواخر پادشاهی شاپور شاید با نوعی تبعید وی از ایران همراه بوده است.

مرگ مانی

وی در اواخر عهد شاپور و یا دو سال قبل از وفات آن پادشاه از تیسفون بیرون و بـه کـشمیر و از آنجـا بـه ترکـستان و چـین رفـت. وی در تبت ایمان پیروان جدید خود را با نوشـته هایـی کـه پیوسـته در اختیار آنان می گذارد زنده نگه می داشت.

این سفر مانی تا آغاز حکومت بهرام اول ادامه داشت. با قـدرت یافـتن بهـرام، مانـی بـه ایران آمد. ولی وی پادشاه ضعیف النفسی بود که روحانیون به رهبـری کرتیـر از ضعف او استفاده کرده و شدیداً در سیاست دولت دخالت نمودند. این زمان فرصت مناسبی بود تا روحانیون با انقلاب مانی که بر ضد آئین زرتشتی عهد ساسانی بلند شده بود مقابله نمایند. در این زمان دین کاملاً در انحصار دولت بود.

دسـتور تعقیب و دستگیری مانی به تحریک کرتیر انجام گرفت. جریان محاکمۀ مانی توسط کرتیر بیانگر آن است که تعالیم زاهدانه مانی از نظر آنها تأثیر منفی و نشانه نابودی جامعه است.

چـنانکه: «مـوبد از او پرسـید ویرانی بهتر است یا آبادانی؟ گفت ویرانی تنها مایه آبادانی جانها اسـت، گفت به ما بگو کشتن تو آیا آبادانی است یا ویرانی؟ گفت این ویرانی بدن است، گفت پس شایسته است که تو را بکشیم تا پیکرت ویران شود و جانت آبادان ».

در پایـان محاکمـه، پادشـاه حکـم بـه حبس مانی می دهد وی به علت فشار و شکنجه های بسیار پـس از 26 روز در زندان درگذشت. بهـرام به او گفته بود تو را «به کشتن بی سابقه ای بکشم.» پس بعد از مرگش، سر او را جدا کرده و پوستش را پر از کاه کردند و بر دروازه شهر آویختند.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=48328

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.