2

تعریف اشو از خداوند

  • کد خبر : 47487
  • ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۷
تعریف اشو از خداوند
 اساساً وقتی اشو از خداوند سخن می‌گوید، منظور او از خداوند چیست...

به گزارش پایگاه خبری مفاز، اشو درباره تعریف خداوند دو نظر متفاوت ارائه داده است: وی در جایی می‌گوید: «نمی‌توان گفت: خدا چیست، چون تمام کلمات را عقل ساخته است» (همان، ص ۱۶۹). اما در بسیاری از سخنان خود، خداوند را تعریف کرده است.

باید اذعان داشت اصولاً  اشو تعریف واحدی از خداوند ارائه نمی‌دهد. وی با بیانات مختلف، به معرفی خداوند می‌پردازد. برای توضیح این مطلب به بیان چند مورد از این تعاریف، می‌پردازیم.

ـ «خداوند یک شخص نیست، بلکه تنها تجربه است» (اشو، ۱۳۸۲الف، ص ۲۰۰).

ـ «خدا با زندگی می‌تپد» (همان).

ـ «خدا همان زندگی است» (اشو، ۱۳۷۹ه‍ ، ص ۱۶).

ـ «عشق خداست» (اشو، ۱۳۷۹الف، ص ۸۵).

ـ «خدا همان سرمستی است» (همان، ص ۸۷).

ـ «خدا یک شخص نیست، بلکه یک حضور است، خدا نه خدا، بلکه خداوندی است» (همان، ص ۹۷).

ـ «خدای من، همان ذهنیت است» (اشو، ۱۳۸۰د، ص ۶۴).

ـ «خدای من خدای یک مسیحی، خدای یک هندو و خدای یک یهودی نیست، خدای من حتی یک شخص نیست، بلکه یک حضور است. کمتر شبیه به گل و بیشتر شبیه رایحه است» (همان).

ـ «خدا شیء نیست، بلکه موضع جشن و سرور است» (اشو، ۱۳۸۰الف، ص ۱۳۰).

ـ «…خدا ابزار رسیدن به عشق است. هم خدا و هم مذهب در پی شادمانی از راه می‌رسند» (همان، ص ۲۵).

ـ «خداوند تجربه فوق‌العاده‌ای از نور، زیبایی و شکوه است. خدا واژه نیست، وسعت است، اقیانوس بی‌کرانه که تو چون قطره‌ای در آن ناپدید می‌شوی» (همان، ص ۱۳۶).

ـ «خدا شخص نیست که او را پرستش کنی. این پرستش تو سراسر حماقت است» (همان، ص ۳۰۷).

ـ «خدا زندگی است. خدا سبزی درختان، سرخی درختان و زردی درختان است» (همان، ص ۲۱۵).

ـ «خدا برای من چیزی نیست، مگر شادمانی. پس شادمان باش و بگذار شادی‌ات عبادت باشد» (اشو، ۱۳۷۹ج، ص ۴۶).

ـ «او همه چیز است، حتی زشتی و بدی خداست» (اشو، ۱۳۸۲ب، ص ۸۵).

ـ «شما خدا هستید» (اشو، ۱۳۷۹د، ص ۲۰۸).

ـ «خدا همسایه شماست» (همان).

ـ «خدا همین جشن و پایکوبی، رقص و آواز است» (اشو، ۱۳۷۹ب، ص ۳۰).

ـ «خدا از شما جدا نیست. او نهایت هستی شماست. درون موجودی‌تان است. روح شماست. او صدای پنهانی است که در عمق وجودتان آرمیده است. درست مثل یک رقاص که از رقصش جدا نیست» (اشو، ۱۳۸۰ج، ص ۱۴۷).

ـ «خدا ابزاری است برای ابراز احساس ما به کل هستی. در‌واقع، کل هستی خداست. وقتی لبریز از احساس الوهیت شوید، با کل هستی یکی خواهید شد» (همان، ص ۲۵۳).

نقد(1) تعاریف اشو

۱٫ آنجاکه اشو تعریف خداوند را غیرممکن می‌داند و دلیل خود را این استناد می‌کند که تمام کلمات را عقل ساخته است، باید گفت: خود اشو حرف خود را نقض می‌کند، چراکه خود به تعریف خداوند می‌پردازد. اگر تمام کلمات را عقل ساخته است، کلماتی را که وی خدا را به واسطه آن تعریف نموده است، نیز عقل ساخته است. پس چگونه او خداوند را تعریف نموده است؟

۲٫ تعاریف اشو از خداوند، تعاریفی متناقض و به غایت متشتت است. وی تعریف واحدی، که موجب اقناع ذهن و عقل شود، ارائه نمی‌دهد. برای نمونه، در موارد گفته‌شده، جایی خدا را زیبا و جایی دیگر او را زشت می‌داند.

۳٫ وی هر بار خداوند را به مخلوقی تعریف می‌کند: گاهی خدا را شادی، گاه جشن و پایکوبی و گاه روح انسان می‌داند. درصورتی‌که خداوند خالق و علت هستی‌بخش این‌گونه امور است. هیچ علتی نمی‌تواند معلول خودش باشد؛ زیرا موجب تقدّم شیء بر خودش می‌شود. این امر محال است و نیز خداوند واجب‌الوجود است و سایر موجودات ممکن‌الوجود. یک موجود نمی‌تواند در عین حال که واجب‌الوجود است، ممکن‌الوجود نیز باشد.

۴٫ وی در یک تعریف، خداوند را همان «شادی» می‌داند و در جای دیگر می‌گوید: هم خدا و هم مذهب در پی شادمانی، از راه می‌رسند. او در اینجا بین خدا و شادی تفاوت قائل شده، آنها را دو چیز جدا از یکدیگر می‌داند و این تناقض است. همچنین او در جایی می‌گوید: خدا زندگی است، ولی در جای دیگر می‌گوید: او با زندگی می‌تپد. به این ترتیب، وی بین خدا و زندگی در این سخن تفاوت قائل شده است.

۵٫ در جایی می‌گوید: «زشتی و بدی هم خداست» و در جای دیگر می‌گوید: «خدا تجربه‌ای است از زیبایی» این دو عبارت با یکدیگر ناسازگار و در تناقض هستند.

۶٫ وی می‌گوید: «همه خداوند هستند»، درصورتی‌که خودش در جایی تصریح می‌کند: «هیچ خدای دیگری جز خدای یگانه نیست» (اشو، ۱۳۸۰الف، ص ۲۱۵).

نکته قابل تأمل اینکه، چیزی که در همه سخنان اشو در رابطه با تعریف خداوند ثابت است، این است که از منظر وی «خداوند شخص نیست». او مراد خود را از شخص نبودن خداوند، اینگونه بیان می‌کند: «نمی‌توان خداوند را احساس کرد یا آن را با دست گرفت و مالک آن شد. خدای من چیزی عینی و آنجا نیست. خدای من همان ذهنیت است» (اشو، ۱۳۸۰د، ص ۶۴).

پی نوشت:
1) معرفت ادیان، سال چهارم، شماره اول زمستان، علی ارشد ریاحی / زینب فرهادی

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=47487

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.