1

تثلیث مهجوریت قرآن در جامعه ایرانی

  • کد خبر : 1922
  • ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۳
تثلیث مهجوریت قرآن در جامعه ایرانی

مهجوریت قرآن در ایران را بیش از همه باید در تسلط تثلیث سه گانه‌های تفکر اخباری، تصوف و سیاسی جستجو کرد؛ این هژمونی، بیش از هر چیز ریشه تاریخی و فرهنگی دارد و حکومت‌هایی که متأثر از تفکرات خاص مکتبی و مذهبی، با حضور آشکار قرآن در صحنه اجتماع، چندان موافق نبودند و بلکه احساس خطر می‌کردند.

به گزارش مفاز؛ «تثلیث مهجوریت قرآن» عنوان مقاله رضا نباتی دانشجوی دکترای فلسفه تعلیم و تربیت است که آن را برای انتشار در اختیار ایکنا قرار داده است. وی در این مقاله معتقد است که با وجود یکه‌تازی ایران در میادین و مسابقات بین‌المللی حفظ و قرائت قرآن کریم در دهه‌های اخیر، رویکرد نخبه‌گرایی در آموزش‌ها و فعالیت‌های قرآنی کشور و تلاش برای حفظ این موقعیت ظاهری، کم توجهی به تربیت قرآنی در بین آحاد جامعه و بویژه نسل آینده انقلاب به روشنی به چشم می‌خورد؛ معتقد است.

به باور وی دلیل اصلی عقب ماندگی را باید در تسلط تثلیث سه‌گانه تفکر «اخباری»، تفکر «تصوف» و تفکر «سیاسی» بر جایگاه قرآن در کشور دانست. «مطلق‌گرایی» و «ظاهرگرایی» دو نتیجه تلخ چنین تفکری است. دلیل اصلی مهجوریت قرآن کریم در ایران را باید در چنین پارادیم خود تحمیلی جست‌وجو کرد. از سوی دیگر تلاش و ادعای نظام جمهوری اسلامی ایران در ارائه الگوی صحیح زندگی فردی و اجتماعی بر اساس سبک اسلامی پیشرفت در کشور، منطقه و جهان، توجه به این موضوع را دو چندان می‌کند. این نوشته سعی دارد تا با تبیین مسئله کلان مهجوریت قرآن کریم در کشور، فاصله حرف تا عمل را ابتدا در حوزه فکر و نظر کاهش دهد. امید است با توجه به استعدادها، امکانات و فرصت‌های ناب موجود، قدم‌های مؤثرتری در زمینه عمل نیز برداشته شود. در ادامه مشرح این مقاله از نظر می‌گذرد؛

مهجوريت قرآن در ايران را بيش از همه بايد در تسلط تثليث سه گانه‌هاي تفكر اخباري، تصوف و سياسي جستجو كرد. اين هژموني، بيش از هر چيز ريشه تاريخي و فرهنگي دارد. حكومت‌هايي كه متأثر از تفكرات خاص مكتبي و مذهبي، با حضور آشكار قرآن در صحنه اجتماع، چندان موافق نبودند و بلكه احساس خطر مي‌كردند. از این رو مبناي بقاي هر چه بيشتر اقتدار سياسي خود را در عدم حضور قرآن كريم در جامعه مي‌دانستند. از این رو همواره در تلاش بودند كه اين حضور را حضوري خنثي و بي‌اثر معرفي كنند.

كدام مهجورترند؟ قرآن يا اهل بيت(ع)

به نظر نویسنده، مهجوریت قرآن کریم در طول تاریخ، اگر از مظلومیت اهلبیت علیهم السلام بیشتر نباشد، کمتر نیست. با بررسی سیر تاریخی این موضوع و هم چنین با نگاهی اجمالی به آیات قرآن، از جمله آیه ۳۰ سوره فرقان، روایات شریف ائمه معصومین و نیز آثار حضرت امام راحل (ره) از جمله وصیت‌نامه الهی سیاسی ایشان و کتاب «آداب الصلاة»، به این غفلت تاریخی جامعه اسلامی درباره قرآن کریم پی خواهیم برد:

۱- آیه ۳۰ سوره فرقان با همه آیات قرآن از جهاتی متفاوت است. چرا که از آیات جبری قرآن کریم است. خدای رحمان از باب رحمت خود، در قرآن کریم مسلمانان را ۸۹ بار با عبارت «یا ای‌ها الذین آمنوا» بر سایر ادیان و مردم فضیلت بخشیده است. مگر در همین آیه که از زبان پیامبر رحمت و مهربانی از افراد سست ایمانِ به ظاهر مسلمان، گله و شکایت کرده است: «وَ قالَ الرَّسولُ: یا رَبِّ! اِنَّ قَومِی اتَخَذوا هذَا القُرآنَ مَهجورًا». در آن روز رسول اکرم (به شکوه از امت در پیشگاه رب العزّه) عرض کند: بارال‌ها! (تو آگاهی که) امت من این قرآن را به کلی متروک و رها کردند. (سوره فرقان، آیه ۳۰)

۲- امام خمینی (ره) در همان طلیعه وصیت‌نامه الهی – سیاسی خود، پس از ذکر حدیث شریف ثقلین و حمد و ثنای خداوند موضوع مهجوریت قرآن کریم را شرح می‌دهد و دلیل مظلومیت اهلبیت را هم در همین مهجوریت قرآن می‌داند:

«اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبراسلام – صلی الله علیه و آله و سلم – مسائل أسف‌انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی (ع) علیه السلام شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله‌ای کردند برای حکومت‌های ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم – صلی الله علیه وآله و سلم – دریافت کرده بودند و ندای انی تارک فیکم الثقلان در گوششان بود با بهانه‌های مختلف و توطئه‌هایی از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و به وسیله قرآن، در حقیقت قرآن را … از صحنه خارج کردند… .

انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه‌گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است؛ و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجی‌ها و انحراف‌ها افزون شد؛ تا آنجا که قرآن کریم را … چنان از صحنه خارج کردند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومت‌های جائر و آخوند‌های خبیث بدتر از طاغوتیان، وسیله‌ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد؛ و مع الأسف به دست دشمنان توطئه‌گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت‌ساز، نقشی جز در گورستان‌ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف شد و یا به کلی از صحنه خارج شد….» ۱

تثليث مهجوريت قرآن

همان طور كه در مقدمه گفته شد مهجوريت قرآن در ايران را بيش از همه بايد در تسلط تثليث سه گانه‌های تفكر اخباری، تصوف و سياسي جستجو كرد. اكنون به معرفی اجمالی هريک از اين موضوعات و تفكرات مي‌پردازيم :

تثليث 2

تَثلیث واژه‌ای عربی است به معنای «سه‌گانگی». منظور از تثليث يا «سه‌گانه باوری» در اين مقاله تأثيرات عميق اين سه نوع تفكر در حوزه تربيت قرآني و اسلامي است. اين مشابهت لفظي با موضوع تثليث در مسيحيت متفاوت است و نياز به توضيح بيشتري ندارد. اما از نظر اشتراک باور اين سه حوزه فكری در ميان امت اسلامی، با عبارت «تثليث» از آنها ياد شده است.

مهجوريت قرآن

«هجر» در لغت به معنای «دوری کردن بدنی، زبانی یا قلبی از دیگری» است. ولی کلمه «اتخاذ» (به دست آوردن و گرفتن) معنای جدیدی از کلمه «مهجوراً» را القا می‌کند و بیانگر این نکته است که قوم رسول اکرم نه تنها قرآن را وا ننهاده‌اند و ترک نگفته‌اند، بلکه آن را در اختیار گرفته و به آن دست یافته‌اند، ولی در اثر عدم درک صحیح و عدم استفاده شایسته و بایسته، قرآن، عملاً مهجور و متروک مانده است؛ بنابراین مهجور کردن قرآن یعنی روی گردانی و دوری از آن؛ در حالی که مهجور گرفتن قرآن یعنی پرداختن به قرآن به گونه‌ای که اگر چه در ظاهر از این رویکرد‌های مختلف قرآنی بوی توجه و استفاده به مشام می‌رسد، ولی در حقیقت همه این رویکرد‌ها بیگانه با قرآن است.۳

در مهجور کردن قرآن، شخص به خانه قرآن قدم نمی‌گذارد، ولی در به مهجوریت گرفتن قرآن، فرد به میهمانی صاحبخانه‌ای فاضل و حکیم نایل شده است، ولی به جای توجه به میزبان و استفاده از محضر وی، گرفتار نقش و نگار در و دیوار خانه او شده است.4

مكتب

مکتب عبارتست از «مجموعه‌اى از نظرات، باورها، مشى و روش‏ها در جنبه‌هاى مختلف حیات سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، فلسفى، هنرى و …» ۵

برخى مکتب را عبارت از؛ «راه و روش زندگى، منطق زندگى و یا مجموعه‏‌اى از معتقدات فردى یا جمعى» دانسته‌اند. گروهى آن را عبارت دانسته‌‏اند از «طرز فکرى جامع الاطراف و قابل اجرا و عمل در عرصه حیات فردى یا اجتماعى».

هر مکتب ضمن اینکه فلسفه زندگى را نشان مى‌دهد، باید مجهز به منطق باشد، آرمان آفرین باشد، دید‌ها و نگرش‏ها را نسبت به مسائل ماده و معنى روشن کند، مقررات آن ضوابط را نشان دهد، خط مشى و عملکرد‌ها را نشان دهد، شیوه‏‌هاى متغیر و متفاوت براى وصول به اغراض را تحت نظر گیرد و از آن دفاع و یا آن‌ها را اصلاح کند.

هر مکتب داراى دو جزء اساسى است: ۱- اندیشه: که داراى جنبه زیربنایى است و دید و جهان‌بینى آن را نشان مى‏‌دهد. معمولاً پیش‌فرض‏ها، مقبولات، نگرش‏ها، بینش‏هاى یک مکتب بر آن استوار است. ۲- عمل: که در واقع نشان مى‏‌دهد آنچه را که مکتب از نظر تئورى بیان مى‌دارد، به چه صورتى قابل پیاده شدن است. در واقع عمل، پیوند خود را با اندیشه مکتب، نشان مى‌دهد.

مکتب فکری: مجموعه یا گروهی از افراد که ویژگی‌های فکری مشترک خود یا چشم‌انداز فلسفی، رشته، اعتقادی، جنبش اجتماعی، جنبش فرهنگی و جنبش هنری خود را با یکدیگر در میان می‌گذارند. 6

مكتب اخباری‌گری

اخباریه؛ همان «اصحاب حدیث» هستند، که در شیعه آنها را اخبارى می‌نامند. این گروه اجتهاد را باطل می‌دانند و فقط از اخبار (روایات، احادیث) تبعیت می‌کنند. آنها گروهی از فقیهان امامی بودند كه‌ اخبار و احادیث‌ امامان شیعه را تنها منبع فقه و تنها مبنای استنباط احکام شرعی می‌دانستند. این گروه که از قرن ۱۱ قمری به بعد ظهور کردند، به کارگیری روش‌های‌ اجتهادی و دانش اصول فقه را روا نمی‌شمارند. در مقابل‌ آنان‌، فقیهان‌ اصولی، روش‌های اجتهادی‌ و اصول فقه را در استنباط احکام فقهی لازم می‌دانند.7

تقابل میان اخباریان و اصولیان پیش از قرن یازدهم قمری نیز به صورت غیررسمی و نه چندان آشکار وجود داشت؛ اما در این قرن تقابل شدت گرفت و دو اصطلاح اخباری و اصولی رواج یافت و این دو گروه به صورت آشکار و رسمی در مقابل یکدیگر برخاستند.

ظهور اصطلاح اخباری

کاربرد اصطلاح اخباری نخست بار در نیمه نخست سده ۶ ق /۱۲م در كتاب ملل و نحل اثر شهرستانی به چشم می‏‌آید. و به دنبال آن در کتاب نقض عبدالجلیل قزوینی رازی، عالم امامی سده ۶ق دو اصطلاح اخباری و اصولی در برابر یکدیگر قرار گرفته‌اند. 8

افول اخباری‌گری

با ظهور شیخ مفید (۴۱۳ ق. / ۱۰۲۲ م.) و در پی او سید مرتضی (۴۳۶ ق. /۱۰۴۴ م.) و شیخ طوسی (۴۶۰ ق. /۱۰۶۸ م.) و تألیف نخستین آثار در اصول فقه امامیه، حرکتی نوین در فقه امامی آغاز شد که تا قرن‌ها گرایش فق‌ها به استنباط را بر حدیث گرایی برتری داد. تقابل دو گرایش در جای جای آثار عالمان یاد شده، به چشم می‌خورد. ۹
با آغاز تقابل آشکار میان اخباریان و اصولیان در قرن ۱۱ ق؛ و ادامه آن در قرون بعدی و ظهور بزرگان اصولی مانند آیت الله وحید بهبهانی (م. ۱۲۰۵ ق.) اخباریون رفته رفته نفوذ خود را در حوزه‌های علمیه از دست دادند. وحید بهبهانی از تأثیرگذارترین عالمان اصولی در شکست اخباریان بود. او دامنه مبارزه خود با اصولیان را از حوزه نظری به عمل نیز کشاند و از جمله، نمازگزاردن به امامت شیخ یوسف بحرانی، پیشوای اخباریون را حرام اعلام کرد. پس از او عالمان اصولی دیگر هم، چون شیخ مرتضی انصاری (م. ۱۲۸۱ ق) شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء (م. ۱۲۲۷ یا ۱۲۲۸ ق.) و دیگران، با تبلیغ و ترویج اصولی‌گری و تدوین و تدریس علم اصول، اخباریان را به کلی از میدان به در کردند و امروزه بر حوزه‌های علمیه شیعه، اندیشه اصولی حاکم است و از اخباریون جز به صورت پراکنده نفوذ و فعالیتی دیده نمی‌شود.

اشعريون مروج اخباری‌گری

غلبه اخباری‌گری بر عقل‌گرایی را باید مهم‌ترین عامل انحطاط تمدن اسلامی دانسته‌اند. در تاریخ اسلام، جرقه‌های فکر اخباری توسط اشعریون همواره در کنار و به نفع حکومت‌ها و قدرت‌های سیاسی و به زیان آزادی امت اسلام به کار رفته است. دینداری بدون تعقل را باید مهمترین شعار مکتب اشعری دانست. ریشه تفکر تعطیل عقل را در سِفر پیدایش تورات باید جست وجو کرد و از شجره خبیثه دینداری جاهلانه ثمره‌های بسیاری به بار نشست؛ که هر یک از آن‌ها در طول تاریخ تمدن اسلامی بلای جان مسلمانان شد. از نظر تاریخی تفکر کلامی اشعری و حکومت‌های ظالم زمانه خدمات متقابل به همدیگر ارائه داده‌اند؛ از آرای اشعری چنین بر می‌آید که آن‌ها با شیطنت امامت یزید بر مسلمین را تأیید و درباره اقدامات خلفای راشدین نیز چنین مواجهه‌ای داشته‌اند.

مكتب اخباری و قرآن كريم

اخباريون و اشعريون عقل را در حیطه مابعدالطبیعه عاجز و از درک معانی قرآن قاصر می‌دانستند. در نتیجه ايشان بر ضرورت اطاعت و قبول ظواهر آیات قرآنی تکیه می‌کردند. به عنوان مثال آیۀ قرآن کریم که ما بین محکمات و متشابهات تفکیک قائل می شود توسط این گروه به صورت متفاوتی تعبیر می شد. بدین ترتیب که معتقد بودند در آيه «لایَعلَمُ تَأویلَه اِلّا اللهَ وَ الرّاسِخونَ فِی العِلمِ» کلمه «راسِخونَ فِی العِلمِ» آغاز جمله بعدی است و بیان قرآن کریم بدین ترتیب است که معنی آیات متشابه را فقط خداوند می‌داند.
اخباریون می‌گفتند ما نمی‌توانیم به ظاهر قرآن كريم عمل کنیم، مگر آن که از طریق اخبار و روایات تفسیر شده باشد. تفكر اخباری مخالف علوم عقلی بود و اجماع و عقل را حجت نمی‌شمرد. اخباريون ادله را به کتاب و سنت منحصر می‌دانست. تفكر اخباری و اشعری سال‌های متمادی در حوزه تفكر اسلامی ايران حکومت کردند و مصمم بر حفظ و ترويج چنین عقیده‌ای بودند.

امام خمينی(ره) و تفكر اخباری

امام خمینی(ره) در کتاب «آداب الصلاة» چنین می‌نویسند؛ «یکی دیگر از حجب که مانع از استفاده از این صحیفه نورانیه است اعتقاد به آن است که جز آنکه مفسرین نوشته یا فهمیده‌اند کسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست و تفکر و تدبر در آیات شریفه را به تفسیر به رأی که ممنوع است، اشتباه نموده‌اند و به واسطه این رأی فاسد و عقیده باطل، قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عاری کرده و آن را به کلی مهجور کرده‌اند. در صورتی که استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچوجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد. مثلاً اگر کسی از قول خدای تعالی «الحمد لله رب العالمین» که حصر جمیع محامد و اختصاص تمامی آن است به حقتعالی؛ استفاده توحید افعالی کند و بگوید از این آیه شریفه استفاده شود که هر کمال و جمال و هر عزت و جلالی که در عالم است، از حقتعالی است و هیچ موجودی را از خود چیزی نیست. این چه مربوط به تفسیر است؟! تا اسمش تفسیر به رأی باشد یا نباشد.» 10

امام راحل در باب مهجوریت قرآن در بلاد اسلامی در همین کتاب در رد تفکر اخباری‌گری چند سده گذشته خاطرنشان می‌کنند: «آیا اگر غالب عمر خود را صرف در تجوید و جهات لغویه و بیانیه و بدیعیه آن کردیم، این کتاب شریف را از مهجوریت بیرون آوردیم؟ آیا اگر قرائات مختلفه و امثال آن را فرا گرفتیم، از ننگ هجران از قرآن خلاصی پیدا کردیم؟ آیا اگر وجوه اعجاز قرآن و فنون محسنات آن را تعلم کردیم، از شکایت رسول خدا (ص) مستخلص شدیم؟ هیهات! که هیچ یک از این امور مورد نظر قرآن و منزل عظیم‌الشان آن نیست. »

گرايش مطلق‌گرايانه به قرآن و سنت، از سوي مكتب اخباريه، باعث جبري نگري در دين و مذهب شد و بالتبع آن زمينه‌های اصلاح و رشد از مسلمانان گرفته شد. و اين همان چيزی بود كه اغلب حكومت‌ها هم چه مستقيم و چه تلويحی آن را تأييد می‌كردند.

مكتب تصوف

تصوف (درویشی یا عرفان) نوعی طریقت و روش زاهدانه مبتنی بر آداب سلوک و بر اساس شرع، جهت تزکیه نفس و اعراض از دنیا برای وصول به حق و استکمال نفس است. تصوف در لغت پشمینه پوشی است و نسبت این جماعت به دلیل پشمینه پوشی است و این نشانه زهد بوده‌است. تصوف بیشتر با آداب طریقت همراه است، در حالی که عرفان مکتبی جامع و مطلق سلوک معنوی و اعم از تصوف است و در بعضی موارد عرفان سلوک برتر دانسته شده است.

ظاهراً واژه صوفی در قرن دوم هجری، در برخی از سرزمین‌های اسلامی، به ویژه در میان‌رودان، متداول شد. کسانی که در قرن دوم صوفی خوانده می‌شدند، تشکیلات اجتماعی و مکتب و نظام فکری و عرفانی خاصی نداشتند؛ به‌عبارت دیگر، تشکیلات خانقاهی و رابطه مرید و مرادی و آداب و رسوم خاص صوفیه، و همچنین نظام فکری و اعتقادی ای که جنبه نظری تصوف را تشکیل می‌دهد، در قرن دوم و حتی در ربع اول قرن سوم پدید نیامده بود.

یکی از شواهد تاریخی ارتباط تصوف و تشیع این است که چون صفویه (صوفی‌مسلک) به قدرت رسیدند، تشیع را که زمینه رشد آن در ایران، بخصوص از اوایل قرن هفتم، فراهم شده بود، مذهب رسمی اعلام کردند. به بيان ديگر حكومت صفوی از شرايط فرهنگي و اجتماعي كه در طول ده ها سال و با حضور علماي شيعي و امامزادگان در مناطق مختلف كشور فراهم شده بود، كمال بهره‌مندی را داشتند و به جای كشتار و تعقيب و تبعيد ايشان، تغيير رويه داده و مكتب تشيع را به عنوان مذهب رسمی حكومت و كشور برگزيدند. و با اين كار، بقای هرچه بيشتر پايه هاي حكومت خود را استحكام بخشيدند.

مهم ترين ويژگي تفكر صوفي گرايانه را بايد در پرداختن افراطي به حفظ ظواهر دينی چون ثواب و توسل و زیارت و … دانست؛ كه امروز هم بقايای اين فرهنگ و تفكر در جامعه اسلامي ايران بسيار به چشم می‌خورد. 11

احادیث دال بر ذم و رد تصوف

تصوف در بین شیعه مخصوصاً شیعه امامیه با تصوف در اهل سنت تفاوت داشته‌است؛ تصوف در میان شیعه با فراز و نشیب‌های بسیاری مواجه بوده‌است و مخالفان و موافقان بسیاری وجود داشته‌اند. برخی تصوف را به این علت که غیراسلامی یا غیرشیعی است رد کرده‌اند، ولی برخی نیز تصوف را به تصوف صحیح و غیرصحیح تقسیم کرده‌اند.

مخالفت شیعه با تصوف بر مبنای احادیثی است که در ذم تصوف عنوان شده‌است. در کتاب‌های حدیث شیعه روایاتی از امامان شیعه، در طعن و رد برخی آداب و اعمال صوفیه آمده‌است.

به سند صحیح از « بزنطی » و « اسماعیل بن بزیع » از امام رضا عليه السلام روایت کرده‌اند که فرمودند : « مَن ذُکِرَ عِندَهُ الصّوفیه وَ لَم ینکِرهُم بِلِسانِه وَ قَلبِه، فَلَیسَ مِنّا؛ وَ مَن أنکَرَهُم، فَکَأنَّما جاهَدَ الکُفّارَ بَینَ یَدَی رَسولُ ‌اللهِ » (هر کس نزد او از صوفیه سخن به میان آید و به زبان و دل انکار ایشان نکند، از ما نیست؛ و هر کس صوفیه را انکار نماید، گویا این که در راه خدا در حضور رسول خدا با کفار جهاد کرده‌است.) از این روایت استفاده می‌شود هر فرد شیعه موظف است اگر در حضور او از صوفیه ذکری به میان آید، با زبان و دل آن‌ها را تقبیح نماید و اگر کسی نسبت به این موضوع بی‌تفاوت باشد، بلکه کلمات کفر و باطل آن‌ها را حمل بر صحت کند، شیعه و پیرو اهل بیت نیست. (در اين زمينه روايات فراوان است).

مكتب صوفی‌گرايی و قرآن كريم

در دوران صفويه توجه زيادی به آداب اسلامي آن هم اغلب از نوع ظواهر دينی شد. پادشاهان و امرا و حكمای صفوی با ترويج تظاهرات دينی چندين هدف را با هم دنبال می‌كردند؛ تسلط بر مردم از طريق همراهي ظاهري با اعتقادات ايشان، اصالت دادن به اعمال ظاهري بدون پشتوانه و حجت عقلی، كاهش توجه توده مردم از مطابقت رفتار و برنامه‌های حاكمان با احكام دينی و قرآن و سنت، هم‌صدا كردن مردم با خود در برابر منتقدان و …

گرايش ظاهرگرايانه به قرآن و سنت، باعث مطلق‌نگری شده و زمينه هاي اصلاح و رشد را از انسان می‌گيرد و اين همان چيزی است كه اغلب حكومت‌ها در پی آن بوده اند. به عنوان مثال در اين دوره به خوشنويسي قرآن، برپايی مراسم عزاداری و توسل و اعتكاف و … توجه چشمگيری شد. اما شايد به همين اندازه از معارف قرآن كريم و سيره اقوالی معصومين عليهم السلام غفلت شد.

تفكر سياسی(فرهنگ سياسی)

تذكر اين نكته در ابتداي اين مطلب ضروري است كه قطعاً قرآن كريم – كه « تبيانًا لكل شيء » است. – حوزه سياست و حكومت را نيز شامل مي شود. و اساساً به همين خاطر در طول تاريخ حومت هاي به ظاهر اسلامي اهتمام و التفاتي نسبت به زدون زنگارهاي مهجوريت از چهره قرآن نداشته اند. در اين نوشته منظور بعد سياست زدگي اين نوع تفكر است. مانند توجه به تفاوت احساس سرما با سرماخوردگی.

از اين منظر، پس از پیروزی شکوهمند انقلاب، نظام نوپاي اسلامي در صدد موجه جلوه دادن نظام در بین کشورهای اسلامی بود. تا بگوید ما همان قرآنی را می‌خوانیم که شما می‌خوانید و اين تفكر، به آن دليل اهميت داشت كه كشورهای عربي حوزه خليج فارس و به ويژه عربستان سعودي سعي در تخريب تفكر شيعه در جهان اسلام داشت تا آنها را رافضی(ترک‌كنندگان دين) معرفي كند. اين موضع توجه به ظواهر يک انديشه حكيمانه البته در زمان خود به شمار مي‌رفت. اما در ادامه، بايد اين شيوه را مصداق قرار گرفتن در موضع انفعال و از دست دادن فرصت‌هاي چندين ساله دانست.

اشتباه استراتژيک در اين جا رخ داد كه متأسفانه سعي شد همان راهی را هم برویم که كشورهاي عربي رفته و می‌روند. در صورتی که تفکر الهی برآمده از قرآن كريم و معارف ناب عترت علیهم السلام غیر از آن چیزی است که در این سه تفکر بشری مورد تأکید و عمل است. زيرا كه قرآن کریم کتاب «هدایت انسان» است. هدایتی از جنس تدبر و عمل است. در نتيجه سایر امور و فعالیت‌ها اعم از قرائت، حفظ، تجوید، تفسیر و … ) ابزار تحقق آن هدف اصلي و مأموريت ذاتی را بر عهده دارند. در حالی که در وضعیت فعلی، این «اهداف ابزاری» جایگزین آن هدف غایی شده و آن را به كلي تحت الشعاع خود قرار داده است.

بيان اين نكته مهم است كه طرح این موضوع به معنی مخالفت با همه آموزش‌ها و شیوه‌های رایج آموزش و فعاليت‌های قرآنی نیست. بلکه با توجه و عنایت به شرایط خطير فرهنگی و اجتماعی کشور، درخواست بازنگری جدی در آنها بر اساس سه اصل اساسي و مهم در یادگیری يعني «نیاز»، «ذائقه» و «توان» عموم مخاطبان است.

توجه به این مسئله مهم و حیاتی در وهله وظیفه حوزه آموزش عمومی قرآن (اعم از شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور و کمیسیون آموزش عمومی قرآن در وزارت آموزش و پرورش) و سپس جامعه محترم قرآنی کشور است.

مصوبه اهداف آموزش قرآن کشور نیز همین موضوع را تأیید و تاکید می‌کند. اما متأسفانه «رویکرد جامعیت آموزش» در برنامه‌ريزی و اجرا مورد كم‌توجهی واقع می‌شد. در صورت عدم تحقق اين رويكرد، اهداف آموزش عمومی قرآن با خطر استحاله روبرو خواهد شد. (يعنی بر علیه خودش عمل خواهد کرد). به ویژه در شرایط فعلی که هیچ نظارتی بر عملکرد فعالیت‌های قرآنی انجام نمی‌شود و به همین دلیل اعم اغلب آموزش‌ها و فعالیت‌ها با این اهداف سنخیت معناداری ندارند.

به عنوان مثال؛ اغلب فعالیت‌های قرآنی يک سويه و تحميلی كه يا كاملاً و یا تلویحاً در خدمت نشر اين مثلث مهجوریت قرآن هستند. مانند خطری که در قرون وسطی (قرن دهم میلادی) از طرف کلیسا و تفکر اسکولاستیک بر جامعه تحمیل می‌شد. اين تفكر مذهبي در اثر عدم تناسب لازم با سه محور «نیاز»، «ذائقه» و «توان(فکری و عملی)» به تدريج شكست خورده و بلكه در انقلاب رنسانس بشدت منکوب شد؛ تا جایی که دین و مذهب از زندگی عادی مردم جدا شد. این تفکر ضدديني هنوز هم در غرب به شدت حمایت می‌شود. پس باید کاری کرد، قبل از آن که خيلي دیر شود.«فَاعتَبِروا، یا اُولِي الاَلباب!».

نتيجه

امام خمینی ره در معرفی قرآن، در كتاب «آداب الصلاة» تعبیر زیبایی دارند که می‌تواند مبنای تعلیم کتاب الله باشد: «قرآن کتاب الهی است و در آن شئون الهیت است؛ قرآن حبل متصل بین خالق و مخلوق است و به وسیله تعلیمات آن باید رابطه معنویه و ارتباط غیبی بین بندگان خدا و مربی آنها پیدا شود; از قرآن باید علوم الهیه و معارف لدنیه حاصل شود. رسول خدا (ص) به حسب روایت کافی شریف فرموده؛ انّما العلم ثلاثة: آیة محکمة و فریضة عادلة و سنة قائمة».12

جبار باغچه‌بان قرآنم آرزوست

مهجوریت قرآن در ایران بیش از همه بعد تاریخی و تحمیلی دارد. سلطه تفکر اشعریون اخباری به نام دین و مذهب بر این کشور تا آنجا پیشرفت که عقل را ذاتا بی‌ارزش و بی‌اعتبار می‌دانستند. حداکثر کارکرد عقل به مثابه کلید خانه بود که تا مرحله ورود به خانه شرع اجازه عمل داشت؛ و پس از آن دیگر این شرع مقدس بود که همه چیز حتی عقل را تابع خود می‌دانست.

در حالی که برای معتزله عقل و برهان عقلی محور بود و هر برهان نقلی که عقل آن را استوار نمی‌دانست مردود می‌شمرد. تفکر اشعریون تا آن جا پبش رفت که خون هر مخالفی را مباح می‌دانست.

در برهه‌ای متوکل عباسی و در برهه‌ای لشکر مغول از چنین گسستگی فکری که موجب شکاف عمیق در وحدت مسلمین شده بود حداکثر استفاده را کردند و ایران پر مدعا را به اشغال خود در آوردند. از آن پس تا‌کنون کسی را یارای مخالفت با اشعریون قرآن به دست و صفویون حدیث در کف پیش نیامد مگر معدودی مانند ملاصدرا که او نیز با آوراگی مادام العمرش به دست شاه عباس صفوی و عدم حمایت قاطبه علمای دینی زمانش تاوان مخالفتش را پرداخت و تا بیش از چهارصد سال ناشناخته بود. تا آن که در همین چند دهه اخیر کسانی مانند حکیم ملاهادی سبزواری جرئت به خرج دادند و او و مکتبش را معرفی کردند.

گو این که تا همین چهل سال پیش برخی از علمای دینی ظرف آب و غذای امام خمینی (ره) و فرزندش را به دلیل تحصیل و تدریس فلسفه صدرایی نجس می‌شمردند. امروز بیش از همیشه تاریخ قرآن در این کشور مهجور واقع شده است. کتابی که اگر از مهجوریت خارج شود دودمان حکومت‌های فاسدی که به نام قرآن و عترت سال‌های متمادی سلطنت کردند و هر مخالفی را گردن زده یا در سیاه چاله‌ها خوراک موش و مار و عقرب کردند را خواهد پیچید؛ لذا ما را به ظواهر دین مانند قراءت و حفظ و تجوید در حوزه قرآن؛ و توسل و زیارت در حوزه عترت و اهلبیت مشغول کردند در حالی که متن دین این نبود، ولی حاشیه را بر متن تحمیل کردند؛ و به قول امام راحل (ره) در کتاب «آداب الصلاة»؛ «ما را با این تفکر (اخباری) باطل و عقیده فاسد از جمیع استفادات اخلاقی و عرفانی از قرآن محروم کردند.»

و امروز که با همه پیشرفت‌های فکری در عرصه‌های علمی فرهنگی و اجتماعی شاهد تبلیغ و ترویج گسترده همان عقیده با همه ظواهرش در مقابله تمام قد و همه جانبه با حقایق سخنان قرآن و عترت هستیم. تا آنجا که توجه به بدیهی‌ترین یافته‌های علمی و تجربی بشر در حوزه تعلیم قرآن جزء آرزو‌های بزرگ شده است.

برای مثال؛ در زبان‌آموزی فارسی تا قبل از مرحوم جبار باغچه‌بان تمامی ۳۲ حرف فارسی آموزش داده می‌شد و سپس وارد ساختن کلمات می‌شدند. مرحوم باغچه‌بان با زیر سؤال بردن این رویه اظهار کرد؛ نیاز نیست یادگیری و درک و فهم و تفکر دانش‌آموز «آ» و «ب» را همان هفته اول مدرسه یاد گرفت، می‌تواند دو کلمه و یک جمله بیاموزد؛ «بابا! آب» این حکمت است. یعنی منطبق شدن آموزش با نیاز، ذائقه و توان دانش‌آموز؛ یعنی «معجزه یادگیری» و مفهوم صحیح آن.
اما همین حکمت و رویه عقلایی در حوزه قرآن‌آموزی و فعالیت‌های مختلف قرآنی که با آموزش روخوانی ر. روان‌خوانی آغاز می‌شود (و البته این نوع تعریف از خواندن با هیچ یک از تعاریف و نظریات مشهور در باب خواندن مطابفت نداشته و بلکه بر پایه تعریفی ناقص شکل گرفته است) موضوع درک و فهم و تفکر و تدبر را در آغاز آموزش مسامحتاً نادیده گرفته است؛ و متأسفانه این درماندگی و مسامحه در یادگیری قرآن کریم نه تنها در مراحل بعدی ترمیم و اصلاح نمی‌شود بلکه در اغلب در فراگیران تا پایان عمر هم ادامه دارد؛ و شاید بیان و درک مفهوم همین یک مورد برای تبیین ضرورت تحول بنیادین در حوزه مهجوریت زدایی از قرآن کریم کافی باشد که «العاقل یکفی به الشاره» (در خانه اگر کس است؛ یک حرف بس است.)

مهجوریت قرآن، امروز بیش از همیشه تاریخ است؛ زیرا تثلیث تفکرات اخباری، تصوف و سیاسی در این مفهوم از بی‌توجهی به قرآن کریم، کاملا با یکدیگر هم رأی و هم نظر و بلکه مؤید یکدیگر هستند. این اتفاق نظر خاموش، یادآور زمینه سازی‌های تفرقه بین مسلمانان و نهایتاً حمله مغول به ایران و اشغال آسان این کشور است، که تا سال‌های متمادی به طول انجامید.

قرآنی که طبق بیان خودش باید محور وحدت باشد: «وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا، وَ لاتَفَرَّقوا»(آل عمران/۱۰۳) و نیز طبق فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باید در خطرناک‌ترین حوادث و برهه‌ها نجات‌دهنده باشد؛ «وَ اِذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنِ، کَقِطَعِ اللَّیلِ المُظلِمِ، فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ»، امروز خواسته یا ناخواسته در دستان برخی حاکمان مدعی اسلام اسیر و دست و پا بسته است. شاید روزی متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه این مطالب را درک کرده و بپذیرند که تا چه اندازه این تفسیر صحیح بوده و ایشان غافل از کلام هدایت بوده اند. زمانی که شاید دور یا دیر باشد و دیگر از دست دعا و توسل هم کار بر نیاید؛ که فرمود: «اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ؛ حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنـفُسِهِم» (رعد/۱۱).

راهکار (پیشنهادی)
۱- شناسایی کاستی‌ها و کج‌فهمی‌های رایج در حوزه آموزش و فعالیت‌های قرآنی
۲- پرهیز جدی از تکرار تعصبات غیرمنطقی (مانند جبری‌نگری و ظاهرگرایی)
۳- بازگشت به قرآن و عترت و انطباق برنامه و فعالیت‌های قرآنی بر پایه انتظارات قرآن کریم و مبتنی بر نیاز مخاطبان یقیناً خدای رحمان حامی مجاهدان خواهد بود؛ و خود راه را بر پژوهشگران و فعالان این عرصه خواهد گشود.
«اِن تَنصُـرُوا اللهَ یَنصُرُکُم وَ یُـثَبِّت اَقدامَکُم»
«وَ الَّـذیـنَ جاهَـدوا فینا لَنَهـدِیَنَّهُم سُبُلَنا»
ایکنا
لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=1922

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.